hemküşe - همگوشه
The entry is a dictionary list for the word hemküşe - همگوشه
همگوشه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ شَ / شِ ] (ص مرکب)
هم جنس و همسایه. (برهان):
بپرسیدش از دوستان کهن
که بودند هم گوشه و هم سخن.فردوسی.
گاهی به نشیبی شده همگوشهٔ ماهی
گاهی به فرازی شده برتر ز دوپیکر.
ناصرخسرو.
مگر نه مقرند ...
هم جنس و همسایه. (برهان):
بپرسیدش از دوستان کهن
که بودند هم گوشه و هم سخن.فردوسی.
گاهی به نشیبی شده همگوشهٔ ماهی
گاهی به فرازی شده برتر ز دوپیکر.
ناصرخسرو.
مگر نه مقرند ...