Gevher - گوهر
The entry is a dictionary list for the word Gevher - گوهر
گوهر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گُو هَ ] (اِ) مروارید است که به
عربی لؤلؤ خوانند و مطلق جواهر را نیز
گفته اند. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (بهار
عجم) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
سروری) (فرهنگ شعوری). سنگ قیمتی
مثل الماس و لعل و ...
عربی لؤلؤ خوانند و مطلق جواهر را نیز
گفته اند. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (بهار
عجم) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ
سروری) (فرهنگ شعوری). سنگ قیمتی
مثل الماس و لعل و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گُو هَ ] (اِ) گیاهی است که به
تازی اذخر گویند. (مؤید الفضلا). رجوع به
اذخر شود.
تازی اذخر گویند. (مؤید الفضلا). رجوع به
اذخر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گُو هَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان طارم بالا بخش سیردان زنجان. واقع
در ۸۱هزارگزی شمال باختری سیردان و
۹هزارگزی راه عمومی. محلی کوهستانی،
هوای آن سردسیر و سکنهٔ آن ۵۵۷ تن است.
آب آن از رودخانهٔ سرخه میشه ...
دهستان طارم بالا بخش سیردان زنجان. واقع
در ۸۱هزارگزی شمال باختری سیردان و
۹هزارگزی راه عمومی. محلی کوهستانی،
هوای آن سردسیر و سکنهٔ آن ۵۵۷ تن است.
آب آن از رودخانهٔ سرخه میشه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گُو هَ ] (اِخ) دهی است از
دهستان دیوان بخش گیلان شهرستان
شاه آباد. واقع در ۹هزارگزی شمال باختر
جوی زر و ۳هزارگزی جنوب شوسهٔ شاه آباد
به ایلام. در دشت واقع و هوای آن سردسیر و
سکنهٔ آن ۲۵۰ ...
دهستان دیوان بخش گیلان شهرستان
شاه آباد. واقع در ۹هزارگزی شمال باختر
جوی زر و ۳هزارگزی جنوب شوسهٔ شاه آباد
به ایلام. در دشت واقع و هوای آن سردسیر و
سکنهٔ آن ۲۵۰ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ / گُو هَ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان أمجز بخش جبال بارز شهرستان
جیرفت. واقع در ۵۴هزارگزی جنوب
خاوری مسکون و ۷هزارگزی راه مالرو
مسکون به کروک. سکنهٔ آن ۴ تن است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
دهستان أمجز بخش جبال بارز شهرستان
جیرفت. واقع در ۵۴هزارگزی جنوب
خاوری مسکون و ۷هزارگزی راه مالرو
مسکون به کروک. سکنهٔ آن ۴ تن است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گُ هَ) [ په . ] (اِ.) 1 - از سنگ های قیمتی . 2 - اصل ، نژاد. 3 - ذات ، سرشت .
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
biżuteria; cacko; charakter; esencja; istota; klejnot; natura; podstawa; przyroda; rodzaj; sedno; treść; typ; usposobienie; wyciąg
Gevher - گوهر other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.