ibriyy - عبری
The entry is a dictionary list for the word ibriyy - عبری
عبری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ری ی ] (ع اِ) کنار باساق که بر لب
جوی روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
کنار باساق که بر لب جوی روید و بزرگ
شود. (اقرب الموارد). سدر کنار جوی.
(مهذب الاسماء). || نزد ...
جوی روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
کنار باساق که بر لب جوی روید و بزرگ
شود. (اقرب الموارد). سدر کنار جوی.
(مهذب الاسماء). || نزد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ را ] (ع ص) امرأة عبری؛ زن با
اشک. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عباری.
|| عین عبری؛ چشم پر اشک. (منتهی
الارب) (آنندراج) (تاج العروس) (اقرب
الموارد).
اشک. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عباری.
|| عین عبری؛ چشم پر اشک. (منتهی
الارب) (آنندراج) (تاج العروس) (اقرب
الموارد).