zuba - ظبی
The entry is a dictionary list for the word zuba - ظبی
ظبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ظَبْ یْ ] (ع اِ) آهو. غزال. ابووَثاب.
ج، ظِباء، ظَبیات، ظب، ظُبی. و رجوع به
صبح الاعشی ج ۲ ص ۴۵ شود. || اسب
فربه. || نشان و داغی بعضی عرب ...
ج، ظِباء، ظَبیات، ظب، ظُبی. و رجوع به
صبح الاعشی ج ۲ ص ۴۵ شود. || اسب
فربه. || نشان و داغی بعضی عرب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ظَبْ یْ ] (اِخ) کنیزکی ازآنِ سعید
فارسی که بر عصابهٔ وی به زر نوشته بود:
العینُ قارئةٌ لِما کتبت
فی وَجْنتیّ اَنامِلُ الشجن.
(عقدالفرید ج ۸ ص ۱۳۷).
فارسی که بر عصابهٔ وی به زر نوشته بود:
العینُ قارئةٌ لِما کتبت
فی وَجْنتیّ اَنامِلُ الشجن.
(عقدالفرید ج ۸ ص ۱۳۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ظُ بَ ی ی ] (اِخ) آبی است در خاک
حجاز که دور از جادهٔ حاجّ عراق واقع و میان
آن تا النقرة یک روز فاصله است.
حجاز که دور از جادهٔ حاجّ عراق واقع و میان
آن تا النقرة یک روز فاصله است.