ravvi - روی
The entry is a dictionary list for the word ravvi - روی
روی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
üstüne
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) چهر. چهره. رخ. رخسار. وجه.
صورت. محیا. مطلع. طلعت. معرف. منظر.
دیدار. گونه. سیما. رو. (یادداشت مؤلف). رو
و رخسار است که به عربی ...
صورت. محیا. مطلع. طلعت. معرف. منظر.
دیدار. گونه. سیما. رو. (یادداشت مؤلف). رو
و رخسار است که به عربی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) فلزی از مس به قلع آمیخته که به
تازی صفر و شبه خوانند چه در رنگ شبیه به
طلا است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). فلزی
است به رنگ خاکستری متمایل به آبی و آن
را برای ساختن ...
تازی صفر و شبه خوانند چه در رنگ شبیه به
طلا است. (از انجمن آرا) (از آنندراج). فلزی
است به رنگ خاکستری متمایل به آبی و آن
را برای ساختن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ن مف مرخم / نف مرخم) مخفف
روییده و روینده. (یادداشت مؤلف). روییده.
(از آنندراج). و اغلب به صورت ترکیب آید.
- خودروی؛ خودرو. که خودش روییده
باشد. که کسی آن را نکارد:
خواب از خمار بادهٔ نوشین ...
روییده و روینده. (یادداشت مؤلف). روییده.
(از آنندراج). و اغلب به صورت ترکیب آید.
- خودروی؛ خودرو. که خودش روییده
باشد. که کسی آن را نکارد:
خواب از خمار بادهٔ نوشین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمص) رو. روب. اسم مصدر از رُفتن،
در رفت و روی. (از یادداشت مؤلف).
در رفت و روی. (از یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ وی ی ] (ع اِ) دیدار. || دیدار
خوب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
خوب. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ وی ی / رَ ] (ع اِ) حرف قافیهٔ شعر.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام اصلی
قافیه که مدار قافیه بر آن است و آن در اصل
به تشدید یاء است اما در فارسی به تخفیف ...
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نام اصلی
قافیه که مدار قافیه بر آن است و آن در اصل
به تشدید یاء است اما در فارسی به تخفیف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ وا ] (ع مص) رَیّ. ریّ. (از اقرب
الموارد) (منتهی الارب). رجوع به رَیّ و ریّ
شود.
الموارد) (منتهی الارب). رجوع به رَیّ و ریّ
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) فلزی خاکستری رنگ که از آن در ساختن ظروف استفاده می کنند.