Pîrâmûn - پیرامون
The entry is a dictionary list for the word Pîrâmûn - پیرامون
پیرامون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) حوال. حول. حولیة. پیرامن.
گرد. دور. گردامون. حریم. حوالی. اطراف.
دورتادور. گرداگرد. دوروبر. اکناف.
گردبرگرد:
ترکان البته پیرامون ما نگشتند که ایشان نیز
بخویشتن مشغول بودند. (تاریخ بیهقی
ص ۶۲۲). فرمود که شما را نهی کردم و گفتم
در پیرامون این درخت ...
گرد. دور. گردامون. حریم. حوالی. اطراف.
دورتادور. گرداگرد. دوروبر. اکناف.
گردبرگرد:
ترکان البته پیرامون ما نگشتند که ایشان نیز
بخویشتن مشغول بودند. (تاریخ بیهقی
ص ۶۲۲). فرمود که شما را نهی کردم و گفتم
در پیرامون این درخت ...
Pîrâmûn - پیرامون other entries
Next Words