Eşkâr - اشقر
The entry is a dictionary list for the word Eşkâr - اشقر
اشقر Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
اشقرَّ يشقرّ، اشقرِرْ/ اشقَرَّ، اشْقِرارًا، فهو مُشْقَرُّ
• اشقرَّ شعرُ الفتاة: خالطته حُمرةٌ شديدة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (ع ص، اِ) اسب سرخ فش و دم.
(منتهی الارب). از رنگهای اسب، اگر اسب
صافی و اندکی سرخ و یال و دم آن هم سرخ
باشد، آنرا اشقر نامند. (از صبح الاعشی ج ۲
ص ...
(منتهی الارب). از رنگهای اسب، اگر اسب
صافی و اندکی سرخ و یال و دم آن هم سرخ
باشد، آنرا اشقر نامند. (از صبح الاعشی ج ۲
ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) لقب پدر «بنوالاشقر» بود
که تیره ای (حی) از عرب بشمار میرفتند و نام
و نسب وی چنین است: سعدبن مالک بن
عمروبن ملک بن فهم.
که تیره ای (حی) از عرب بشمار میرفتند و نام
و نسب وی چنین است: سعدبن مالک بن
عمروبن ملک بن فهم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابواحمدبن عبداللََّه ازدی
اشقر. از عبیداللََّه بن موسی و یونس بن بکیر
روایت کرد و حضرمی و ابوسلیمان داودبن
نوح از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی
برگ ۳۳ الف).
اشقر. از عبیداللََّه بن موسی و یونس بن بکیر
روایت کرد و حضرمی و ابوسلیمان داودبن
نوح از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی
برگ ۳۳ الف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابوحامد احمدبن یوسف بن
عبدالرحمان صوفی معروف به اشقر. از مردم
نیشابور بود و حاکم ابوعبداللََّه حافظ نام وی
را آورده و گفته است یکی از فقرای مجرد بود
که با مشایخ قدیم خراسان و ...
عبدالرحمان صوفی معروف به اشقر. از مردم
نیشابور بود و حاکم ابوعبداللََّه حافظ نام وی
را آورده و گفته است یکی از فقرای مجرد بود
که با مشایخ قدیم خراسان و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابوالطیب محمدبن اسدبن
حرث بن کثیربن نخروان کاتب اشقر. از مردم
بغداد بود و از عمربن مرداس دوبقی روایت
کرد. ابوحفص بن شاهین و ابوالقاسم بن ثلاج
از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی ...
حرث بن کثیربن نخروان کاتب اشقر. از مردم
بغداد بود و از عمربن مرداس دوبقی روایت
کرد. ابوحفص بن شاهین و ابوالقاسم بن ثلاج
از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) ابوعبداللََّه بن حسن قراری
اشقر. از مردم بصره بود و از زهیربن معاویة و
عبداللََّه بن عون و جز آنان روایت کرد و
محمدبن مثنی بصری از وی روایت دارد. وی
بسال ۱۸۸ هـ . ق. ...
اشقر. از مردم بصره بود و از زهیربن معاویة و
عبداللََّه بن عون و جز آنان روایت کرد و
محمدبن مثنی بصری از وی روایت دارد. وی
بسال ۱۸۸ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) مکنی به ابوالقاسم. راوی
تاریخ بخاری است و احمدبن حسین و
احمدبن زنبیل نهاوندی از او روایت کنند.
تاریخ بخاری است و احمدبن حسین و
احمدبن زنبیل نهاوندی از او روایت کنند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) اشقر اشمسار از مردم بغداد
بود و از عبدالوارث بن سعید و حمادبن زید
حدیث کرد. محمدبن اسحاق چغانی و
حرب بن محمدبن ابی اسامة از وی روایت
دارند. وی در شعبان سال ۲۲۸ هـ . ق. ...
بود و از عبدالوارث بن سعید و حمادبن زید
حدیث کرد. محمدبن اسحاق چغانی و
حرب بن محمدبن ابی اسامة از وی روایت
دارند. وی در شعبان سال ۲۲۸ هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) از قرای یمامة متعلق به
بنی عدی بن رباب است. (معجم البلدان)
(مراصد الاطلاع).
بنی عدی بن رباب است. (معجم البلدان)
(مراصد الاطلاع).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ قَ ] (اِخ) (جزیرهٔ...) برحسب نوشتهٔ
میرخواند، ساکنان آن اصفراللون اند و موی
زرد بر سینه دارند و نارجیل و عود و شکر در
آنجا بسیار بود. (از حبیب السیر چ خیام ج ۴
ص ۶۷۱).
میرخواند، ساکنان آن اصفراللون اند و موی
زرد بر سینه دارند و نارجیل و عود و شکر در
آنجا بسیار بود. (از حبیب السیر چ خیام ج ۴
ص ۶۷۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اَ قَ) [ ع . ] (ص .) 1 - سرخ موی . 2 - اسبی که یال و دم آن سرخ باشد.