Eşrem - اشرم
The entry is a dictionary list for the word Eşrem - اشرم
اشرم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (ع ص) رجل اشرم؛ مرد
کفته بینی. (منتهی الارب). مؤنث: شَرْماء. ج،
شُرْم. (اقرب الموارد).
کفته بینی. (منتهی الارب). مؤنث: شَرْماء. ج،
شُرْم. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (اِخ) ابوبکر احمدبن محمدبن
هانی خراسانی سپس بغدادی حنبلی معروف
به اشرم. از فقیهان و محدثان اخباری بود و در
سال ۲۷۰ هـ . ق. درگذشت. او راست: کتاب
التاریخ. کتاب السنن در فقه برحسب مذهب ...
هانی خراسانی سپس بغدادی حنبلی معروف
به اشرم. از فقیهان و محدثان اخباری بود و در
سال ۲۷۰ هـ . ق. درگذشت. او راست: کتاب
التاریخ. کتاب السنن در فقه برحسب مذهب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ رَ ] (اِخ) ابرهةبن صباح مکنی به
ابویکسوم و ملقب به اشرم. از ملوک بنی حِمْیَر
بود که در یمن سلطنت میکردند. وی را از آن
روی اشرم گفتند که در جنگ با اریاط
فرمانروای پیشین یمن ابرو و ...
ابویکسوم و ملقب به اشرم. از ملوک بنی حِمْیَر
بود که در یمن سلطنت میکردند. وی را از آن
روی اشرم گفتند که در جنگ با اریاط
فرمانروای پیشین یمن ابرو و ...