esta - استا
The entry is a dictionary list for the word esta - استا
استا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / اُ ] (اِخ) مخفف اوستا و در
لغت نامه ها به اشتباه آنرا تفسیر زند و پازند
گفته اند: استا تفسیر زند است، و زند و پازند دو
کتاب است از صحف ابراهیم. (حاشیهٔ
فرهنگ اسدی نخجوانی). تفسیر کتاب زند
است ...
لغت نامه ها به اشتباه آنرا تفسیر زند و پازند
گفته اند: استا تفسیر زند است، و زند و پازند دو
کتاب است از صحف ابراهیم. (حاشیهٔ
فرهنگ اسدی نخجوانی). تفسیر کتاب زند
است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (نف مرخم) ستایش کننده. (برهان)
(جهانگیری). ستاینده، چنانکه گویند:
خودستا و خوداستا و بدون ترکیب مستعمل
نشود. (رشیدی). || (اِمص) ستایش. اسدی
در لغت فرس ذیل افدستا آرد: افد شگفت
باشد و ستا ستایش چنانکه ...
(جهانگیری). ستاینده، چنانکه گویند:
خودستا و خوداستا و بدون ترکیب مستعمل
نشود. (رشیدی). || (اِمص) ستایش. اسدی
در لغت فرس ذیل افدستا آرد: افد شگفت
باشد و ستا ستایش چنانکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (ص) مخفف اُستاد که آموزنده باشد.
(برهان) (جهانگیری) (غیاث اللغات).
آموزگار. معلم. اوستاد:
هرکه از استا گریزد در جهان
او ز دولت میگریزد این بدان.
مولوی.
گرچه این عاشق بخارا میرود
نه بدرس و نه به استا میرود.
مولوی.
گفت استا راست میگوید ...
(برهان) (جهانگیری) (غیاث اللغات).
آموزگار. معلم. اوستاد:
هرکه از استا گریزد در جهان
او ز دولت میگریزد این بدان.
مولوی.
گرچه این عاشق بخارا میرود
نه بدرس و نه به استا میرود.
مولوی.
گفت استا راست میگوید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِ) اوستا. اوستاد. در اصطلاح بنایان
خطی یا نقطه ای یا سطحی که آنرا مأخذ کار
کنند. الگو. دلیل. || مقیاس فلزات قیمتی،
که ملاک مسکوکات محسوب میشود.
اوستا. اوستاد.
خطی یا نقطه ای یا سطحی که آنرا مأخذ کار
کنند. الگو. دلیل. || مقیاس فلزات قیمتی،
که ملاک مسکوکات محسوب میشود.
اوستا. اوستاد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) نام قریه ای از قرای سمرقند.
(جهانگیری). و منسوب به آنجا را استائی
خوانند. (برهان) (سروری) (مراصد الاطلاع).
(جهانگیری). و منسوب به آنجا را استائی
خوانند. (برهان) (سروری) (مراصد الاطلاع).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (قلعه یا حصار...) قلعه ایست از
ولایت رستمدار که بحصانت تمام اشتهار
دارد. (جهانگیری) (شعوری). و رجوع به
حبیب السیر جزو۴ از ج ۳ ص ۳۳۵ و ۳۴۴ و
۳۴۵ شود.
ولایت رستمدار که بحصانت تمام اشتهار
دارد. (جهانگیری) (شعوری). و رجوع به
حبیب السیر جزو۴ از ج ۳ ص ۳۳۵ و ۳۴۴ و
۳۴۵ شود.
esta - استا other entries
Next Words