hünevver - هنرور
The entry is a dictionary list for the word hünevver - هنرور
هنرور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ نَ رْ وَ ] (ص مرکب) (از: هنر +ور،
پساوند اتصاف و دارندگی) دارای هنر.
هنرمند. باهنر:
غماز را به حضرت سلطان که راه داد
هم صحبت تو همچو تو باید هنروری.
سعدی.
هنرور چنین زندگانی کند
جفا بیند و مهربانی ...
پساوند اتصاف و دارندگی) دارای هنر.
هنرمند. باهنر:
غماز را به حضرت سلطان که راه داد
هم صحبت تو همچو تو باید هنروری.
سعدی.
هنرور چنین زندگانی کند
جفا بیند و مهربانی ...