mimraz - ممراض
The entry is a dictionary list for the word mimraz - ممراض
ممراض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (ع ص) آنکه بسیار بیمار
می گردد. (ناظم الاطباء). مرد سخت
بیمارغنج. (منتهی الارب). بسیاربیماری.
(دهار) (آنندراج). بیمارغنج. (صراح).
بیمارگن. (مهذب الاسماء). بیمارناک.
همیشه بیمار. بیمارژون. آنکه در برابر
بیماریها ایستادگی و مقاومت نتواند.
(یادداشت مرحوم دهخدا): و در این ...
می گردد. (ناظم الاطباء). مرد سخت
بیمارغنج. (منتهی الارب). بسیاربیماری.
(دهار) (آنندراج). بیمارغنج. (صراح).
بیمارگن. (مهذب الاسماء). بیمارناک.
همیشه بیمار. بیمارژون. آنکه در برابر
بیماریها ایستادگی و مقاومت نتواند.
(یادداشت مرحوم دهخدا): و در این ...