Lâşe - لاشه
The entry is a dictionary list for the word Lâşe - لاشه
لاشه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
leş
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) نام دهی جزء دهستان
حومهٔ بخش کوچصفهان از شهرستان رشت.
واقع در هشت هزارگزی خاوری کوچصفهان.
دارای ۴۹۰ تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۲).
حومهٔ بخش کوچصفهان از شهرستان رشت.
واقع در هشت هزارگزی خاوری کوچصفهان.
دارای ۴۹۰ تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ / شِ ] (اِ) تن. تن مُرده. جیفه.
مردار. جسد. لاش. لش. تنهٔ گوسفند و گاو و
امثال آن پس از سقط شدن یا ذبح. مردهٔ جمیع
حیوانات. (برهان). کالبد انسانی پس از مرگ.
(انجمن آرا). جسم بیروح حیوان. جسد ...
مردار. جسد. لاش. لش. تنهٔ گوسفند و گاو و
امثال آن پس از سقط شدن یا ذبح. مردهٔ جمیع
حیوانات. (برهان). کالبد انسانی پس از مرگ.
(انجمن آرا). جسم بیروح حیوان. جسد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ش )(اِ.) = لاش : 1 - مردار، لاشه ، جسد. 2 - پست ، زبون . 3 - تاراج ، غارت . 4 -
مجازاً سند مالی باطل شده که از اعتبار ساقط یا پرداخت شده .
مجازاً سند مالی باطل شده که از اعتبار ساقط یا پرداخت شده .