kubi - قوبی
The entry is a dictionary list for the word kubi - قوبی
قوبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بی ی ] (ع ص) حریص به چوزه
خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). المولع
باکل الفراخ. (اقرب الموارد).
خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). المولع
باکل الفراخ. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
شهرویران بخش حومهٔ شهرستان مهاباد،
سکنهٔ آن ۱۵۴ تن. آب آن از رودخانهٔ مهاباد.
محصول آن غلات، توتون، چغندر. شغل
اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا
جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از ...
شهرویران بخش حومهٔ شهرستان مهاباد،
سکنهٔ آن ۱۵۴ تن. آب آن از رودخانهٔ مهاباد.
محصول آن غلات، توتون، چغندر. شغل
اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا
جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از ...