kasbi - قصبی
The entry is a dictionary list for the word kasbi - قصبی
قصبی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صَ بی ی ] (ع اِ) یکی قَصَب، و
آن جامه های نازک و نرم کتانی است. (اقرب
الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصب شود.
آن جامه های نازک و نرم کتانی است. (اقرب
الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قصب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صَ ] (ص نسبی) نسبت است به
قصب. (لباب الانساب). رجوع به قصب شود.
قصب. (لباب الانساب). رجوع به قصب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صَ ] (اِخ) عمران بن ابوعطاء
واسطی، مکنی به ابوحمزه. از محدثان است.
وی از ابن عباس و ابن حنیفه و دیگران روایت
دارد و از او ثوری و شعبه و هشیم و جز ایشان
روایت کنند. (لباب الانساب).
واسطی، مکنی به ابوحمزه. از محدثان است.
وی از ابن عباس و ابن حنیفه و دیگران روایت
دارد و از او ثوری و شعبه و هشیم و جز ایشان
روایت کنند. (لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صَ ] (اِخ) محمدبن حنیفةبن
ماهان واسطی، مکنی به ابوحنیفه. از محدثان
است. وی به بغداد سکونت کرد و در آنجا از
عم خود احمدبن محمد و خالد سمتی و
دیگران حدیث گفت و از او محمدبن مخلد و
ابوبکر ...
ماهان واسطی، مکنی به ابوحنیفه. از محدثان
است. وی به بغداد سکونت کرد و در آنجا از
عم خود احمدبن محمد و خالد سمتی و
دیگران حدیث گفت و از او محمدبن مخلد و
ابوبکر ...