Karîr - قریر
The entry is a dictionary list for the word Karîr - قریر
قریر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع ص) رجل قریرالعین؛ مرد
خنک چشم. (منتهی الارب):
ادب را به من بود بازو قوی
به من بود چشم کتابت قریر.ناصرخسرو.
بر سر لشکر کفار به هنگام نبرد
چشم تقدیر به شمشیر علی بود قریر.
ناصرخسرو.
اقرار کن بدو ...
خنک چشم. (منتهی الارب):
ادب را به من بود بازو قوی
به من بود چشم کتابت قریر.ناصرخسرو.
بر سر لشکر کفار به هنگام نبرد
چشم تقدیر به شمشیر علی بود قریر.
ناصرخسرو.
اقرار کن بدو ...