Eslem - اسلم
The entry is a dictionary list for the word Eslem - اسلم
اسلم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از
سلامت. سالم تر. بسلامت تر. درست تر.
سلیم تر. بی گزندتر: اسلم طرق این است...
اسلم شقوق فلان است.
سلامت. سالم تر. بسلامت تر. درست تر.
سلیم تر. بی گزندتر: اسلم طرق این است...
اسلم شقوق فلان است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (ع ن تف، اِ) یا عِرْقِ اسلم. باسلیق
ابطی است. یعنی رگ باسلامت تر و باسلیق
ابطی را باسلامت تر از بهر آن گفته اند که اندر
زیر آن شریان نیست و اندر زیر باسلیق
مادیان شریان ...
ابطی است. یعنی رگ باسلامت تر و باسلیق
ابطی را باسلامت تر از بهر آن گفته اند که اندر
زیر آن شریان نیست و اندر زیر باسلیق
مادیان شریان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (ع اِ) مؤلف عقدالفرید آرد: قال
الشاعر:
و اذا تکون کریهة فرَّجتها
اَدعو باَسلم مَرة و رَباح.
یرید التطیر باسلم و رباح، للسلامة والربح.
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۲
ص ۱۴۰).
الشاعر:
و اذا تکون کریهة فرَّجتها
اَدعو باَسلم مَرة و رَباح.
یرید التطیر باسلم و رباح، للسلامة والربح.
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۲
ص ۱۴۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) (کوه...) کوهی است
بخراسان که خط سرحدی ایران و روسیه از
شمالی ترین قلهٔ آن میگذرد. (از جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۲۴).
بخراسان که خط سرحدی ایران و روسیه از
شمالی ترین قلهٔ آن میگذرد. (از جغرافیای
سیاسی کیهان ص ۲۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) نام قبیله ایست از عرب.
(انساب سمعانی ص ۶ ب). || بنی اسلم نام
سه قبیله از قبائل عرب است. (از
قاموس الاعلام ترکی). || بطنی از جَرْم.
رجوع به جَرْم ...
(انساب سمعانی ص ۶ ب). || بنی اسلم نام
سه قبیله از قبائل عرب است. (از
قاموس الاعلام ترکی). || بطنی از جَرْم.
رجوع به جَرْم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) نام ساربان رسول
صلی اللََّه علیه وآله و او رفیق رافع بوده است.
(از قاموس الاعلام ترکی).
صلی اللََّه علیه وآله و او رفیق رافع بوده است.
(از قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) نام مولی عمربن خطاب.
وی سپس بخدمت رسول صلوات اللََّه علیه
رفت ولی حدیثی از آن حضرت نقل نمیکند و
از ابوبکر، عمر، عثمان و اصحاب دیگر
روایت دارد و در روایت موثق است. و نظر
بروایتی از ...
وی سپس بخدمت رسول صلوات اللََّه علیه
رفت ولی حدیثی از آن حضرت نقل نمیکند و
از ابوبکر، عمر، عثمان و اصحاب دیگر
روایت دارد و در روایت موثق است. و نظر
بروایتی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) مولای ابن المدینة. شیخ
طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب
حسین (ع) شمرده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۶).
طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب
حسین (ع) شمرده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) مولای علی بن یقطین.
رجوع به سلم شود. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۶).
رجوع به سلم شود. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) وی پدر زیدبن اسلم و جد
عبداللََّه بن زیدبن اسلم است. (المعرب جوالیقی
چ احمد محمد شاکرص ۷۲) (سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز ص ۶).
عبداللََّه بن زیدبن اسلم است. (المعرب جوالیقی
چ احمد محمد شاکرص ۷۲) (سیرهٔ عمربن
عبدالعزیز ص ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن احمدبن سعیدبن
قاضی الجماعة اسلم بن عبدالعزیز، مکنی به
ابوالحسن. او راست: کتاب اغانی زریاب.
قاضی الجماعة اسلم بن عبدالعزیز، مکنی به
ابوالحسن. او راست: کتاب اغانی زریاب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن احمد بوتقی، از مردم
بوته، دهی بمرو. محدث است.
بوته، دهی بمرو. محدث است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن الحاف بن قضاعة.
بروایتی سلمی مادر ابن خزیمة از اجداد
رسول (ص) بنت وی بود. (مجمل التواریخ و
القصص ص ۲۲۸). و رجوع بتاریخ سیستان
ص ۴۹ حاشیهٔ ۸ شود.
بروایتی سلمی مادر ابن خزیمة از اجداد
رسول (ص) بنت وی بود. (مجمل التواریخ و
القصص ص ۲۲۸). و رجوع بتاریخ سیستان
ص ۴۹ حاشیهٔ ۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن اَیْمَن تیمی مِنْقَری
کوفی. خاندان او بطنی از سعد از تمیم اند و جد
او منقربن عبیدبن مقاعس است. شیخ طوسی
او را در عداد اصحاب باقر شمرده است.
(تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
کوفی. خاندان او بطنی از سعد از تمیم اند و جد
او منقربن عبیدبن مقاعس است. شیخ طوسی
او را در عداد اصحاب باقر شمرده است.
(تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن بَجْرة انصاری. ابن
ماکولا و دارقطنی او را اسلم بن اوس بن بجرة
خوانده اند. گویند پیغمبر اسیران بنی قریظه را
باو واگذار کرده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۵).
ماکولا و دارقطنی او را اسلم بن اوس بن بجرة
خوانده اند. گویند پیغمبر اسیران بنی قریظه را
باو واگذار کرده است. (تنقیح المقال ج ۱
ص ۱۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن جبیرةبن حصین
انصاری اوسی اشهلی، از فرزندان
عبدالاشهل. در اسدالغابة و الاصابة او را یاد
کرده اند. (تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
انصاری اوسی اشهلی، از فرزندان
عبدالاشهل. در اسدالغابة و الاصابة او را یاد
کرده اند. (تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن حارث بن عبدالمطلب بن
هاشم. وی پسر عم پیغمبر (ص) بوده و در
عداد صحابه شمرده شده است. (تنقیح المقال
ج ۱ ص ۱۲۵).
هاشم. وی پسر عم پیغمبر (ص) بوده و در
عداد صحابه شمرده شده است. (تنقیح المقال
ج ۱ ص ۱۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن زرعة الکلابی. ابن زیاد
وی را با دوهزار تن بجنگ ازارقه فرستاد.
رجوع بعقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۱
ص ۱۱۵ و ۱۶۶ و ج ۲ ص ۲۳۰و ۲۳۱ و
البیان و التبیین چ سندوبی ج ...
وی را با دوهزار تن بجنگ ازارقه فرستاد.
رجوع بعقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۱
ص ۱۱۵ و ۱۶۶ و ج ۲ ص ۲۳۰و ۲۳۱ و
البیان و التبیین چ سندوبی ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن زید الجهنی. از
برگزیدگان عباد اسکندریه. ابراهیم بن ادهم
گوید در اسکندریه مردی را دیدار کردم که او
را اسلم بن زید الجهنی گفتندی، مرا گفت:
کیستی؟ گفتم: جوانی از مردم خراسان. گفت:
چه ترا بخروج از ...
برگزیدگان عباد اسکندریه. ابراهیم بن ادهم
گوید در اسکندریه مردی را دیدار کردم که او
را اسلم بن زید الجهنی گفتندی، مرا گفت:
کیستی؟ گفتم: جوانی از مردم خراسان. گفت:
چه ترا بخروج از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن سدرة. حکایت کرده اند
که سه تن از طی در بقعه ای اجتماع کردند و
آن سه، مرامربن مرة و اسلم بن سدرة و
عامربن جدرة باشند. ایشان خط را وضع
کردند و هجای عربی را ...
که سه تن از طی در بقعه ای اجتماع کردند و
آن سه، مرامربن مرة و اسلم بن سدرة و
عامربن جدرة باشند. ایشان خط را وضع
کردند و هجای عربی را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن سهل بن اسلم بن زیادبن
حبیب رزاز، معروف به نحشل واسطی و
مکنی به ابوالحسن. حافظ سلفی در سؤالاتی
که از خمیس حوزی کرده آرد: اسلم منسوب
است به «محلةالرزازین»، و آن محلهٔ سفلی ...
حبیب رزاز، معروف به نحشل واسطی و
مکنی به ابوالحسن. حافظ سلفی در سؤالاتی
که از خمیس حوزی کرده آرد: اسلم منسوب
است به «محلةالرزازین»، و آن محلهٔ سفلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن صبیح. وی متقلد کتابت
رسائل ابومسلم خراسانی بود. (الوزراء و
الکتّاب ص ۵۶).
رسائل ابومسلم خراسانی بود. (الوزراء و
الکتّاب ص ۵۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن عائذ مدنی. شیخ طوسی
او را در عداد صحابهٔ صادق (ع) شمرده است.
(تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
او را در عداد صحابهٔ صادق (ع) شمرده است.
(تنقیح المقال ج ۱ ص ۱۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اِخ) ابن عدی بن حارثةبن
مزیقیاء. جدی است جاهلی. فرزندان وی
بطنی از خزاعه اند و منسوب بدو اسلمی است.
(سبائک الذهب ص ۶۶) (اعلام زرکلی ج ۱
ص ۱۰۱).
مزیقیاء. جدی است جاهلی. فرزندان وی
بطنی از خزاعه اند و منسوب بدو اسلمی است.
(سبائک الذهب ص ۶۶) (اعلام زرکلی ج ۱
ص ۱۰۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لَ ] (اخ) ابن عمرو، مولی حسین بن
علی (ع). وی از شهدای روز عاشوراست.
صاحبان مقاتل نوشته اند که حسین (ع) او را
پس از مرگ برادر خود حسن خریداری کرد
و بفرزندش علی بن الحسین بخشید. پدر ...
علی (ع). وی از شهدای روز عاشوراست.
صاحبان مقاتل نوشته اند که حسین (ع) او را
پس از مرگ برادر خود حسن خریداری کرد
و بفرزندش علی بن الحسین بخشید. پدر ...
Eslem - اسلم other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.