este - استه
The entry is a dictionary list for the word este - استه
استه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ / تِ ] (اِ) (از پهلوی است ،
جسم. بدن. تن. استخوان) دانهٔ خرما و شفتالو
و زردآلو و امثال آن. (برهان). تخم بعض
میوه ها مانند تخم شفتالو و زردالو و خرما و
امثال آن. (جهانگیری). تخم خرما ...
جسم. بدن. تن. استخوان) دانهٔ خرما و شفتالو
و زردآلو و امثال آن. (برهان). تخم بعض
میوه ها مانند تخم شفتالو و زردالو و خرما و
امثال آن. (جهانگیری). تخم خرما ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ / اُ تُ هْ ] (ص) مخفف استوه. ملول.
بتنگ آمده. (برهان):
استه و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز جستن مترب.
منجیک ترمدی.
|| مانده شده. (برهان).
بتنگ آمده. (برهان):
استه و غامی شدم ز درد جدائی
هامی و وامی شدم ز جستن مترب.
منجیک ترمدی.
|| مانده شده. (برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ تَ هْ ] (ع ص) بزرگ دبر. کلان سرین.
عظیم الاست. مؤنث: سَتْهاء. (منتهی الارب).
ج سُتْه، سُتهان.
عظیم الاست. مؤنث: سَتْهاء. (منتهی الارب).
ج سُتْه، سُتهان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ تِ ] (اِخ) شهری در خطهٔ وندیک
شمال ایتالیا، در ایالت پادو، در ۲۳ هزارگزی
جنوب غربی شهر پادوی، و کارخانه های
چینی سازی و ظروف سازی، و کلیسای زیبا و
یک کاخ باستانی دارد.
شمال ایتالیا، در ایالت پادو، در ۲۳ هزارگزی
جنوب غربی شهر پادوی، و کارخانه های
چینی سازی و ظروف سازی، و کلیسای زیبا و
یک کاخ باستانی دارد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ تِ ] (اِخ) (خاندان...) یکی از
خاندانهای باستانی از نژاد آلبرت دوم که از
جانب سلاطین کارلوونژی به پرنسی تسکان
منصوب شده بود. مرکز افراد این خاندان شهر
استه بود. و شعب بسیاری از آن منشعب شده
است. خاندان «برونسویک» ...
خاندانهای باستانی از نژاد آلبرت دوم که از
جانب سلاطین کارلوونژی به پرنسی تسکان
منصوب شده بود. مرکز افراد این خاندان شهر
استه بود. و شعب بسیاری از آن منشعب شده
است. خاندان «برونسویک» ...