sab - صاب
The entry is a dictionary list for the word sab - صاب
صاب Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
صاب [جمع]
• الصَّاب: (نت) شجرٌ مُرٌّ به عصارة بيضاءُ كاللَّبن بالغة المرارة إذا أصابت العينَ أتلفتها.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
صاب [جمع]: (نت) شجرٌ مُرٌّ به عُصارة بيضاءُ كاللّبن بالغة المرارة إذا أصابت العينَ أتلفتها.
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
صابَ يَصوب، صُبْ، صَوْبًا، فهو صائب، والمفعول مَصُوب
• صابَ المطرُ الأرضَ: أمطرها، انصبّ ونزل.
• صاب السَّهمُ الهدفَ: أصابه ولم يخطئه "رأي صائب- مع الخواطئ سهم صائب".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) هر نباتی را گویند که آن را
شیری باشد، یعنی در وقت بریدن و شکستن
از آن چیزی برآید سفید، مانند شیر. (برهان
قاطع). || درختی است که چون فشرده
شود از او هیئت ...
شیری باشد، یعنی در وقت بریدن و شکستن
از آن چیزی برآید سفید، مانند شیر. (برهان
قاطع). || درختی است که چون فشرده
شود از او هیئت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ادریس. ابن ابی اصیبعه گوید:
او طاطبن ادریس است. و صابئون به او
منسوب اند. رجوع به ادریس شود. و
شهرزوری در نزهةالارواح گوید: طاطة،
صاب پسر ادریس است و حنفا که آنان را
صابیون خوانند به وی منسوبند. از سخنان ...
او طاطبن ادریس است. و صابئون به او
منسوب اند. رجوع به ادریس شود. و
شهرزوری در نزهةالارواح گوید: طاطة،
صاب پسر ادریس است و حنفا که آنان را
صابیون خوانند به وی منسوبند. از سخنان ...
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
صَابَ
п. I
у صَوْبٌ صَيْبُوبَةٌ
1) попадать в (цель)
2) направлятся (куда الى) * بالعين صاب сглазить
II
صَابٌ
бот. колоквинт; * و علقم صاب شرب الـصاب و العلقم испить чащу горечи, много выстрадать