Şehristân - شهرستان
The entry is a dictionary list for the word Şehristân - شهرستان
شهرستان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ilçe
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ سِ ] (نف مرکب) ستانندهٔ
شهر. مظفر و فاتح شهرها و از القاب پادشاهان
است. (ناظم الاطباء). شهرگشا. فاتح :
خدایگان جهان باد و پادشاه زمین
بعون ایزد کشورگشا و شهرستان.فرخی.
بمجلس ملک جنگجوی رزم آرای
بمجلس ملک ...
شهر. مظفر و فاتح شهرها و از القاب پادشاهان
است. (ناظم الاطباء). شهرگشا. فاتح :
خدایگان جهان باد و پادشاه زمین
بعون ایزد کشورگشا و شهرستان.فرخی.
بمجلس ملک جنگجوی رزم آرای
بمجلس ملک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رِ ] (اِ مرکب) شارستان.
مرکب از شهر به اضافهٔ «ستان» پسوند مکان
بمعنی کرسی ولایت. (حاشیهٔ برهان چ معین).
کرسی ولایت. (ایران در زمان ساسانیان ص
۳۰۷، ۹۷۹ و ۷۸). || حصاری که بر ...
مرکب از شهر به اضافهٔ «ستان» پسوند مکان
بمعنی کرسی ولایت. (حاشیهٔ برهان چ معین).
کرسی ولایت. (ایران در زمان ساسانیان ص
۳۰۷، ۹۷۹ و ۷۸). || حصاری که بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ رِ / رَ ] (اِخ) مقدسی نویسد:
کرسی بلاد دیلم بروان است و حاکم نشین آن
ناحیه را شهرستان میگفتند. (ترجمهٔ
سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص
۱۸۶).
کرسی بلاد دیلم بروان است و حاکم نشین آن
ناحیه را شهرستان میگفتند. (ترجمهٔ
سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص
۱۸۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) شهری است در
زمین فارس، و گفته اند قصبهٔ شاپور است. (از
معجم البلدان). قصبهٔ ناحیهٔ شاپور از اقلیم
فارس. (یادداشت مؤلف).
زمین فارس، و گفته اند قصبهٔ شاپور است. (از
معجم البلدان). قصبهٔ ناحیهٔ شاپور از اقلیم
فارس. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) قریه ای است
سه فرسنگی کمتر مشرق خنج به فارس. (از
فارسنامهٔ ناصری).
سه فرسنگی کمتر مشرق خنج به فارس. (از
فارسنامهٔ ناصری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) اسم یکی از دو
قسمت شهر قدیمی گرگان بوده است.
(یادداشت مؤلف). نام نیمی از شهر گرگان بوده
است و نام نیمی دیگر بکرآباد. (حدود العالم).
قسمت شهر قدیمی گرگان بوده است.
(یادداشت مؤلف). نام نیمی از شهر گرگان بوده
است و نام نیمی دیگر بکرآباد. (حدود العالم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) نام شهری است
در خراسان بفاصلهٔ سه روز از نسا. (از
دایرةالمعارف اسلامی). شهر کوچکی است از
شهرهای مرزی خراسان و خوارزم در
نزدیکی نسا که آنرا امیر خراسان عبداللََّه بن ...
در خراسان بفاصلهٔ سه روز از نسا. (از
دایرةالمعارف اسلامی). شهر کوچکی است از
شهرهای مرزی خراسان و خوارزم در
نزدیکی نسا که آنرا امیر خراسان عبداللََّه بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) نام شهری به
خراسان میان نیشابور و خوارزم، و از آنجا
است محمد شهرستانی صاحب ملل و نحل.
(یادداشت مؤلف). نام شهری در آخر مرز
خراسان و اول ریگزار منتهی به خوارزم میان
نیشابور و ...
خراسان میان نیشابور و خوارزم، و از آنجا
است محمد شهرستانی صاحب ملل و نحل.
(یادداشت مؤلف). نام شهری در آخر مرز
خراسان و اول ریگزار منتهی به خوارزم میان
نیشابور و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) نام دیگر شهر
کاث یا کات مرکز ناحیهٔ خوارزم در ساحل
راست جیحون برابر اورگنج یا جرجانیه یا
گرگانج. (تاریخ عمومی اقبال چ خیام ص
۲۵۹).
کاث یا کات مرکز ناحیهٔ خوارزم در ساحل
راست جیحون برابر اورگنج یا جرجانیه یا
گرگانج. (تاریخ عمومی اقبال چ خیام ص
۲۵۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) دهی است جزء
دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان
قزوین با ۱۶۶ تن سکنه. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۱).
دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان
قزوین با ۱۶۶ تن سکنه. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) نام محلی کنار
راه قزوین به رشت میان دهنه و شاه آغاجی
در سیصدوبیست هزارگزی تهران. (از
یادداشت مؤلف).
راه قزوین به رشت میان دهنه و شاه آغاجی
در سیصدوبیست هزارگزی تهران. (از
یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) از طسوج ناحیهٔ
رودآبان به قم. (تاریخ قم ص ۱۱۳).
رودآبان به قم. (تاریخ قم ص ۱۱۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ رَ / رِ ] (اِخ) نام ناحیه ای
است در اصفهان. (از معجم البلدان). اسم شهر
جی (گابه) مرکز ناحیهٔ انزان بعد از دورهٔ
اسلامی و قسمتی از آن یهودیه (۷۲۱ هـ . ق.)
نامیده میشده. نام دیگر شهر جی ...
است در اصفهان. (از معجم البلدان). اسم شهر
جی (گابه) مرکز ناحیهٔ انزان بعد از دورهٔ
اسلامی و قسمتی از آن یهودیه (۷۲۱ هـ . ق.)
نامیده میشده. نام دیگر شهر جی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(شَ رِ) [ په . ] (اِمر.) 1 - شهر بزرگ با توابع آن . 2 - هر یک از تقسیمات اداری
استان که خود به چند بخش تقسیم می شود و زیر نظر فرماندار اداره می شود.
استان که خود به چند بخش تقسیم می شود و زیر نظر فرماندار اداره می شود.