sac - ساج
The entry is a dictionary list for the word sac - ساج
ساج Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
ساج [جمع]: جج سيجان، مف ساجة: (نت) شجر صلب الخشب، ثماره نوويّة كُرويَّة مأكولة، أوراقه كبيرة، تُستعمل أخشابه في صناعة السُّفُن، ويشبه الآبنوس وهو أقل سوادًا منه.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
ساجٍ [مفرد]: اسم فاعل من سجا1 وسجا2| جبينٌ ساجٍ: ساكن- طرْفٌ ساجٍ: فاتر- عينٌ ساجية: ساكنة، فاترة، ذابلة- لَيْلَةٌ ساجية: ساكنة الرِّيح، غير باردة، ولا مظلمة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر
در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک
است. (برهان) (رشیدی) (غیاث اللغات).
معرب درخت ساگ است، و بهندی آنرا
ساکهو نامند، و از چوب ساج تختهٔ کشتی
سازند. (آنندراج). درختی است بلند در
هندوستان بسیار، ...
در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک
است. (برهان) (رشیدی) (غیاث اللغات).
معرب درخت ساگ است، و بهندی آنرا
ساکهو نامند، و از چوب ساج تختهٔ کشتی
سازند. (آنندراج). درختی است بلند در
هندوستان بسیار، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مرغی بود که آن را مرغ
کنجدخواره گویند. (برهان). مرغی است
کنجدخوار. (انجمن آرا) (آنندراج) (غیاث
اللغات) (فرهنگ خطی کتابخانهٔ مؤلف). و
بعضی مادهٔ مرغ کنجدخواره را ساج گویند.
(برهان). مادهٔ مرغ کنجدخوارک. (شرفنامهٔ
منیری):
چون زاغ شب از گشادن پر
بر ...
کنجدخواره گویند. (برهان). مرغی است
کنجدخوار. (انجمن آرا) (آنندراج) (غیاث
اللغات) (فرهنگ خطی کتابخانهٔ مؤلف). و
بعضی مادهٔ مرغ کنجدخواره را ساج گویند.
(برهان). مادهٔ مرغ کنجدخوارک. (شرفنامهٔ
منیری):
چون زاغ شب از گشادن پر
بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) چادر سبز یا سیاه. ج، سیجان.
(منتهی الارب) (شرفنامهٔ منیری). طیلسان
سبز یا سیاه. (صراح) (قطر المحیط) (اقرب
الموارد) (شرح قاموس). رجوع به تاج
العروس شود. || سنگی است که بدان
شمشیر صیقل کنند. ...
(منتهی الارب) (شرفنامهٔ منیری). طیلسان
سبز یا سیاه. (صراح) (قطر المحیط) (اقرب
الموارد) (شرح قاموس). رجوع به تاج
العروس شود. || سنگی است که بدان
شمشیر صیقل کنند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) شهری است مشهور که در میان
کابل و غزنین واقع شده و در آنجا معروف
است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
کابل و غزنین واقع شده و در آنجا معروف
است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) سنج. دهی است از دهستان
دودانگهٔ بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین،
واقع در ۱۶ هزارگزی جنوب باختر ضیاءآباد.
کوهستانی و سردسیر است و از آب قنات و
رودخانه مشروب میشود. محصول آن غلات
و کشمش است، ۱۰۴۶ تن سکنه دارد که به ...
دودانگهٔ بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین،
واقع در ۱۶ هزارگزی جنوب باختر ضیاءآباد.
کوهستانی و سردسیر است و از آب قنات و
رودخانه مشروب میشود. محصول آن غلات
و کشمش است، ۱۰۴۶ تن سکنه دارد که به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ.) معرب ساک . 1 - درختی است بلند با چوبی سیاه رنگ . 2 - سنگی که با آن شمشیر
را صیقل دهند. 3 - تابة نان پزی .
را صیقل دهند. 3 - تابة نان پزی .
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
ساجٍ
['saːʒin]
adj
ساكِنٌ m/f calme, tranquille
◊
لَيْلٌ ساجٍ — nuit calme
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
سَاجٌ
мн. سَاجَاتٌ мн. سِيَاجٌ
бот. тик; индийский дуб
II
سَاجٍ
ж. سَاجِيَةٌ
1) спокойный, тихий
2) томный, нежный (о взгляде)
sac - ساج other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.