zir-dest - زیردست
The entry is a dictionary list for the word zir-dest - زیردست
زیردست Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ص مرکب) مقابل
زبردست. کِهْ. کهتر. فرودست. مرئوس. تابع.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رعیت.
(دهار) (محمودبن عمر) (زمخشری)
(شرفنامهٔ منیری) (ناظم الاطباء). آنکه تحت
امر دیگری بکار پردازد. فرودست.
خدمتگزار. (فرهنگ فارسی معین). مطیع و
فرمان بردار. (ناظم الاطباء). ...
زبردست. کِهْ. کهتر. فرودست. مرئوس. تابع.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رعیت.
(دهار) (محمودبن عمر) (زمخشری)
(شرفنامهٔ منیری) (ناظم الاطباء). آنکه تحت
امر دیگری بکار پردازد. فرودست.
خدمتگزار. (فرهنگ فارسی معین). مطیع و
فرمان بردار. (ناظم الاطباء). ...