remadi - رمادی
The entry is a dictionary list for the word remadi - رمادی
رمادی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ص نسبی) منسوب به رماد و
رمادة. خاکستری. تیره. خاکسترگون.
خاکستررنگ. رجوع به «گرگ دیزه» شود.
|| دارویی است مخصوص چشم از
ترکیبهای قدیم که سازندهٔ آن معلوم نیست.
اشک چشم و رطوبتهای غریبه را خشک
می ...
رمادة. خاکستری. تیره. خاکسترگون.
خاکستررنگ. رجوع به «گرگ دیزه» شود.
|| دارویی است مخصوص چشم از
ترکیبهای قدیم که سازندهٔ آن معلوم نیست.
اشک چشم و رطوبتهای غریبه را خشک
می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) رجوع به ابوجعفر رمادی
در همین لغت نامه و الانساب سمعانی شود.
در همین لغت نامه و الانساب سمعانی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) یوسف بن هارون الکندی،
مکنی به ابوعمر. ترجمهٔ حال او را حافظ
ابوعبداللََّه الحمیدی در کتاب «جذوة
المقتبس» آورده و چنین نویسد: «گویا یکی
از اجداد وی از مردمان «رمادة» (موضعی در
مغرب) بوده است. و او شاعری است ...
مکنی به ابوعمر. ترجمهٔ حال او را حافظ
ابوعبداللََّه الحمیدی در کتاب «جذوة
المقتبس» آورده و چنین نویسد: «گویا یکی
از اجداد وی از مردمان «رمادة» (موضعی در
مغرب) بوده است. و او شاعری است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) شهری است در عراق و
مرکز استان دیلم است و در نزدیکی فرات بین
عراق و سوریه قرار دارد. (از اعلام المنجد).
مرکز استان دیلم است و در نزدیکی فرات بین
عراق و سوریه قرار دارد. (از اعلام المنجد).