Ra'şedâr - رعشهدار
The entry is a dictionary list for the word Ra'şedâr - رعشهدار
رعشهدار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ شَ / شِ ] (نف مرکب) دارای
رعشه. لرزه دار. با رعشه. (یادداشت مؤلف).
کسی که در اندام وی لرزه باشد. لرزان. (ناظم
الاطباء):
ز انقلاب چرخ می لرزم به آب روی خویش
جام لبریزم به دست ...
رعشه. لرزه دار. با رعشه. (یادداشت مؤلف).
کسی که در اندام وی لرزه باشد. لرزان. (ناظم
الاطباء):
ز انقلاب چرخ می لرزم به آب روی خویش
جام لبریزم به دست ...