devali - دوالی
The entry is a dictionary list for the word devali - دوالی
دوالی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ع اِ) (اصطلاح پزشکی) علتی
و مرضی است. (برهان) (از فرهنگ
جهانگیری). مرضی که بیشتر پیکان و
پیاده روان و کسانی را که بیشتر به پای ایستند
افتد. (از ذخیرهٔ خوارزمشاهی). مرضی که در
آن وریدهای ساق و ...
و مرضی است. (برهان) (از فرهنگ
جهانگیری). مرضی که بیشتر پیکان و
پیاده روان و کسانی را که بیشتر به پای ایستند
افتد. (از ذخیرهٔ خوارزمشاهی). مرضی که در
آن وریدهای ساق و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) دوالک. دواله. به معنی دواله
هم هست که دوای خوشبوی باشد، گویند
مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان). رجوع
به دوالک و دواله شود.
هم هست که دوای خوشبوی باشد، گویند
مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان). رجوع
به دوالک و دواله شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (ص نسبی) منسوب به دوال.
آنچه از دوال باشد. دوالین. || آنکه با دوال
کار دارد. || حیله گر. مکار. || شعبده باز.
(از برهان).
آنچه از دوال باشد. دوالین. || آنکه با دوال
کار دارد. || حیله گر. مکار. || شعبده باز.
(از برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ی ی ] (ع اِ) دالیة. (یادداشت
مؤلف). رجوع به دالیة شود. || نوعی از
انگور طائف. (منتهی الارب). || قسمی
انگور سیاه که به سرخی زند. (یادداشت
مؤلف).
مؤلف). رجوع به دالیة شود. || نوعی از
انگور طائف. (منتهی الارب). || قسمی
انگور سیاه که به سرخی زند. (یادداشت
مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (هندی، اِ) به هندی یکی از
اعیاد بزرگ بت پرستان بود که در آن شب بر
خانه ها و پشت بامها چراغ افروزند و جشن
کنند و شب را تمام با هم قمار بازند و اگر کسی
از مال ...
اعیاد بزرگ بت پرستان بود که در آن شب بر
خانه ها و پشت بامها چراغ افروزند و جشن
کنند و شب را تمام با هم قمار بازند و اگر کسی
از مال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) نام مردی است که والی
بخارا بود و سکندر نوشابه حاکم بردع را به
حبالهٔ او درآورد و ملک بردع بدو داد.
(فرهنگ جهانگیری) (از برهان):
دوالی سپهدار ابخاز بوم
چو دانست کآمد شهنشاه روم.نظامی.
دوالی کمر ...
بخارا بود و سکندر نوشابه حاکم بردع را به
حبالهٔ او درآورد و ملک بردع بدو داد.
(فرهنگ جهانگیری) (از برهان):
دوالی سپهدار ابخاز بوم
چو دانست کآمد شهنشاه روم.نظامی.
دوالی کمر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دَ) (ص .) 1 - (کن .) رام ، اهلی . 2 - حیله گر، مکار. 3 - شعبده باز.