dava - دعوا
The entry is a dictionary list for the word dava - دعوا
دعوا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
hır; kavga
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَعْ ] (ع، اِمص) دعوی، در تداول
عامهٔ فارسی زبانان. پرخاش. (ناظم الاطباء).
سرزنش کردن و سرکوفت زدن و مورد
بازخواست قرار دادن کودک یا زیردست، در
این صورت گویند: بچه را دعواش کردم.
(فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به دعوا
کردن شود. ...
عامهٔ فارسی زبانان. پرخاش. (ناظم الاطباء).
سرزنش کردن و سرکوفت زدن و مورد
بازخواست قرار دادن کودک یا زیردست، در
این صورت گویند: بچه را دعواش کردم.
(فرهنگ لغات عامیانه). و رجوع به دعوا
کردن شود. ...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
dağış(izah: da'va. dağva.
dos yarışda, at qaçışda, ər dağışda bəllənir. (yarışda, köməklikdə).)
dos yarışda, at qaçışda, ər dağışda bəllənir. (yarışda, köməklikdə).)
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
awantura; dysonans; kłócić; kłótnia; konkurs; kwestionować; niezgoda; rozgrywka; rywalizacja; rywalizować; spierać; spór; waśń
dava - دعوا other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.