diz - دز
The entry is a dictionary list for the word diz - دز
دز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِ) دژ. کوشک و بالاخانه. (برهان).
کوشک. (جهانگیری). رواق. دهلیز. کاشانه.
کوشک. بالاخانه. (ناظم الاطباء):
چو ببرید رستم بن شاخ گز
بیامد ز دریا به ایوان و دز.
فردوسی (از جهانگیری).
نیک بنگر تا برون زین دز چه باید مرترا
آن بدست ...
کوشک. (جهانگیری). رواق. دهلیز. کاشانه.
کوشک. بالاخانه. (ناظم الاطباء):
چو ببرید رستم بن شاخ گز
بیامد ز دریا به ایوان و دز.
فردوسی (از جهانگیری).
نیک بنگر تا برون زین دز چه باید مرترا
آن بدست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِ) دژ. قلعه و حصار. (برهان). قلعه و
حصار عموماً و قلعهٔ بالای کوه خصوصاً.
(آنندراج). قلعه. (جهانگیری) (از مهذب
الاسماء). حصار. (شرفنامهٔ منیری). حصن.
(از مهذب الاسماء):
دزی بود و از مردم آباد بود
کجا نام آن شهر بیداد ...
حصار عموماً و قلعهٔ بالای کوه خصوصاً.
(آنندراج). قلعه. (جهانگیری) (از مهذب
الاسماء). حصار. (شرفنامهٔ منیری). حصن.
(از مهذب الاسماء):
دزی بود و از مردم آباد بود
کجا نام آن شهر بیداد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) دهی از بخش قلعه زراس
شهرستان اهواز. واقع در ۱۹هزارگزی شمال
غربی قلعه زراس و کنار راه مالرو بنه امیر
لالی به هورین قلعه، با ۱۳۲ تن سکنه. راه آن
مالرو و آب آن از چاه ...
شهرستان اهواز. واقع در ۱۹هزارگزی شمال
غربی قلعه زراس و کنار راه مالرو بنه امیر
لالی به هورین قلعه، با ۱۳۲ تن سکنه. راه آن
مالرو و آب آن از چاه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دِ ] (اِخ) (رود...) یا آب دز یا آب دیز
(آبدیز) یا رود دزفول. عمده ترین ریزابه های
رود کارون در خوزستان در جنوب غربی
ایران جریان دارد. در ناحیهٔ سیلاخور
بروجرد تشکیل می یابد، بیشتر مسیر پرپیچ و
خمش از ...
(آبدیز) یا رود دزفول. عمده ترین ریزابه های
رود کارون در خوزستان در جنوب غربی
ایران جریان دارد. در ناحیهٔ سیلاخور
بروجرد تشکیل می یابد، بیشتر مسیر پرپیچ و
خمش از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) دوز. در تداول عامه، سرآستین
پیراهن و قبا و غیره چنانکه هنگام پوشیدن
جامه ای بر جامهٔ دیگر در تداول مردم قزوین
گویند: دزت را بگیر. (یادداشت مرحوم
دهخدا). کلمهٔ «سپیدرک» در شعر
رودکی :
ای ...
پیراهن و قبا و غیره چنانکه هنگام پوشیدن
جامه ای بر جامهٔ دیگر در تداول مردم قزوین
گویند: دزت را بگیر. (یادداشت مرحوم
دهخدا). کلمهٔ «سپیدرک» در شعر
رودکی :
ای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِ) در تداول عامه: مخفف دزد، که به
عربی سارق گویند. (لغت محلی شوشترنسخه
خطی).
عربی سارق گویند. (لغت محلی شوشترنسخه
خطی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(دُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقدار تجویز شده در یک یا چند وعده ، از جمله مقدار خاصی از
دارو یا مقدار معینی از اشعه ، چنده ، مقدار مصرف . (فره ).
دارو یا مقدار معینی از اشعه ، چنده ، مقدار مصرف . (فره ).