daimi - دائمی
The entry is a dictionary list for the word daimi - دائمی
دائمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ می ی ] (ص نسبی) منسوب به
دائم. پیوسته. مدام.
- عقد دائمی؛ مقابل عقد
منقطع : بعقد دائمی و نکاح
همیشگی در آوردم موکلهٔ خود را بموکل
شما...
دائم. پیوسته. مدام.
- عقد دائمی؛ مقابل عقد
منقطع : بعقد دائمی و نکاح
همیشگی در آوردم موکلهٔ خود را بموکل
شما...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ءِ می ی ] (اِخ) مولانا دائمی از
استرآباد است و این مطلع از اوست:
آن پری را که زگلبرگ قبا در بر اوست
هر طرف بند قبا نیست که بال و پر اوست.
(ترجمهٔ مجالس النفائس ص ۸۶).
استرآباد است و این مطلع از اوست:
آن پری را که زگلبرگ قبا در بر اوست
هر طرف بند قبا نیست که بال و پر اوست.
(ترجمهٔ مجالس النفائس ص ۸۶).
Next Words
Words according to the Latin alphabet.