yakzan - یقظان
The entry is a dictionary list for the word yakzan - یقظان
یقظان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع ص) بیدار. (منتهی الارب)
(دهار) (غیاث) (آنندراج). || هوشیار. ج،
یَقاظی ََ. (منتهی الارب) (آنندراج). باهوش.
هشیار. یَقِظ. (یادداشت مؤلف). و رجوع به
یقظ شود.
- ابویقظان؛ خروس. (ناظم الاطباء)
(آنندراج).
(دهار) (غیاث) (آنندراج). || هوشیار. ج،
یَقاظی ََ. (منتهی الارب) (آنندراج). باهوش.
هشیار. یَقِظ. (یادداشت مؤلف). و رجوع به
یقظ شود.
- ابویقظان؛ خروس. (ناظم الاطباء)
(آنندراج).