yesr - یسر
The entry is a dictionary list for the word yesr - یسر
یسر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع مص) به سوی چپ آمدن کسی
را. (منتهی الارب) (آنندراج). از جانب چپ
کسی آمدن. (ناظم الاطباء). || به آسانی
زادن زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| دست ...
را. (منتهی الارب) (آنندراج). از جانب چپ
کسی آمدن. (ناظم الاطباء). || به آسانی
زادن زن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| دست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ / یَ سَ ] (ع اِمص) انقیاد و
فرمانبرداری خواه در انسان باشد و یا در
اسب. (ناظم الاطباء). انقیاد و فرمانبرداری.
(از منتهی الارب) (آنندراج). || نرمی. (از
منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
فرمانبرداری خواه در انسان باشد و یا در
اسب. (ناظم الاطباء). انقیاد و فرمانبرداری.
(از منتهی الارب) (آنندراج). || نرمی. (از
منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ / یَ سَ ] (ع مص) آسان گردیدن.
|| نرم گردیدن. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). || فرمانبردار گردیدن. (از
منتهی الارب) (از آنندراج).
|| نرم گردیدن. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء). || فرمانبردار گردیدن. (از
منتهی الارب) (از آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یُ / یُ سُ ] (ع اِمص) توانگری. (دهار).
توانگری و فراخ دستی. خلاف عسر. (از
منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
فراخی. (آنندراج). فراخ دستی. میسرة. مقابل
عسر، تنگدستی. (یادداشت مؤلف):
همواره یمن باد ترا بر یمین
پیوسته یسر باد ترا بر ...
توانگری و فراخ دستی. خلاف عسر. (از
منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
فراخی. (آنندراج). فراخ دستی. میسرة. مقابل
عسر، تنگدستی. (یادداشت مؤلف):
همواره یمن باد ترا بر یمین
پیوسته یسر باد ترا بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یُ ] (ع مص) سهل و آسان گردیدن.
(ناظم الاطباء). آسان شدن. (ترجمان القرآن
جرجانی ص ۱۰۸) (دهار) (المصادر زوزنی)
(غیاث). || اندک گردیدن. (ناظم الاطباء).
اندک شدن. (ترجمان القرآن جرجانی
ص ۱۰۸) (دهار) (المصادر زوزنی).
(ناظم الاطباء). آسان شدن. (ترجمان القرآن
جرجانی ص ۱۰۸) (دهار) (المصادر زوزنی)
(غیاث). || اندک گردیدن. (ناظم الاطباء).
اندک شدن. (ترجمان القرآن جرجانی
ص ۱۰۸) (دهار) (المصادر زوزنی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ سَ ] (ع ص، اِ) آسان. (از اقرب
الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| حاضرشده. (ناظم الاطباء). آماده.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از
اقرب الموارد). || گروه گرد آمده بر قمار.
...
الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
|| حاضرشده. (ناظم الاطباء). آماده.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از
اقرب الموارد). || گروه گرد آمده بر قمار.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یُ ] (اِ) مرجان سیاه. حجرالعقاب.
حجرالنسر. حجرالماسکة. حجرالبهت.
اکتمکت. دانه های سیاهی که از آن سبحه
کنند. (یادداشت مؤلف). || چوب درخت
بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و
معطر است از آن ...
حجرالنسر. حجرالماسکة. حجرالبهت.
اکتمکت. دانه های سیاهی که از آن سبحه
کنند. (یادداشت مؤلف). || چوب درخت
بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و
معطر است از آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ.) 1 - درخت محلب (آلبالوی تلخ ) را گویند که از چوب آن سابقاً جهت ساختن
مسواک برای شست و شوی دندان ها استفاده می کردند. 2 - چوب درخت بان را گویند که چون
محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می کنند.
مسواک برای شست و شوی دندان ها استفاده می کردند. 2 - چوب درخت بان را گویند که چون
محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می کنند.