hindi - هندی
The entry is a dictionary list for the word hindi - هندی
هندی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
hintçe
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ ] (ص نسبی) هندوستانی.
(برهان). از: هند +یاء نسبت. (از حاشیهٔ
برهان چ معین). منسوب به هند. (منتهی
الارب). منسوب به بلاد مختلفهٔ هند.
(سمعانی):
تبیره درآمد ز پرده سرای
خروشیدن زنگ و هندی درای.فردوسی.
بیفکند شمشیر هندی ز دست ...
(برهان). از: هند +یاء نسبت. (از حاشیهٔ
برهان چ معین). منسوب به هند. (منتهی
الارب). منسوب به بلاد مختلفهٔ هند.
(سمعانی):
تبیره درآمد ز پرده سرای
خروشیدن زنگ و هندی درای.فردوسی.
بیفکند شمشیر هندی ز دست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حسنوند از بخش سلسلهٔ شهرستان خرم آباد.
دارای ۱۶۰ تن سکنه، آب آن از رودخانهٔ
کهمان و محصول عمده اش غله، لبنیات، پشم
و حبوب و کار دستی مردم بافتن قالیچه
است. (از ...
حسنوند از بخش سلسلهٔ شهرستان خرم آباد.
دارای ۱۶۰ تن سکنه، آب آن از رودخانهٔ
کهمان و محصول عمده اش غله، لبنیات، پشم
و حبوب و کار دستی مردم بافتن قالیچه
است. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ نِ ] (اِخ) دهی است از بخش
حومهٔ شهرستان بجنورد. دارای ۸۴ تن سکنه،
آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و
بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
۹).
حومهٔ شهرستان بجنورد. دارای ۸۴ تن سکنه،
آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و
بنشن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
۹).
hindi - هندی other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.