nüvvab - نواب
The entry is a dictionary list for the word nüvvab - نواب
نواب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (ع ص) بسیار نیابت کننده.
(غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| نایب. وکیل : و خود را [ خواجه
اسماعیل ] نواب ایشان [ فرزندان امیر یوسف ]
داشت. (تاریخ بیهقی ص ...
(غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
|| نایب. وکیل : و خود را [ خواجه
اسماعیل ] نواب ایشان [ فرزندان امیر یوسف ]
داشت. (تاریخ بیهقی ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نُ وْ وا ] (ع ص، اِ) جِ نایب. وکیل ها و
گماشتگان : من از این حشم و خدمتکاران
و عمال و نواب خویش سیر آمدم. (فارسنامهٔ
ابن بلخی ص ۸۹). و هرگز در خاندان او هیچ ...
گماشتگان : من از این حشم و خدمتکاران
و عمال و نواب خویش سیر آمدم. (فارسنامهٔ
ابن بلخی ص ۸۹). و هرگز در خاندان او هیچ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (اِخ) دهی است از بخش
پشت آب شهرستان زابل، در ۱۲ هزارگزی
جنوب شرقی زابل و ۶ هزارگزی راه
دوست محمد به زابل، در جلگهٔ معتدل هوائی
واقع است و ۴۵۳ تن سکنه دارد. ...
پشت آب شهرستان زابل، در ۱۲ هزارگزی
جنوب شرقی زابل و ۶ هزارگزی راه
دوست محمد به زابل، در جلگهٔ معتدل هوائی
واقع است و ۴۵۳ تن سکنه دارد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (اِخ) علی اکبر شیرازی
(حاجی...) ملقب به نواب و متخلص به بسمل.
از ادباء و شاعران قرن سیزدهم هجری است و
در نیمهٔ دوم قرن سیزدهم درگذشته. او راست:
نورالهدایة، شرح سی فصل خواجه نصیر،
حاشیه بر مدارک، ...
(حاجی...) ملقب به نواب و متخلص به بسمل.
از ادباء و شاعران قرن سیزدهم هجری است و
در نیمهٔ دوم قرن سیزدهم درگذشته. او راست:
نورالهدایة، شرح سی فصل خواجه نصیر،
حاشیه بر مدارک، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (اِخ) کلب علی خان
رامپوری، متخلص به نواب. والی رامپور و از
پارسی گویان قرن سیزدهم هجری هندوستان
است. رجوع به سخنوران چشم دیده ص
۱۲۰ و نگارستان سخن ص ۱۲۸ و فرهنگ
سخنوران شود.
رامپوری، متخلص به نواب. والی رامپور و از
پارسی گویان قرن سیزدهم هجری هندوستان
است. رجوع به سخنوران چشم دیده ص
۱۲۰ و نگارستان سخن ص ۱۲۸ و فرهنگ
سخنوران شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (اِخ) محمدصدیق حسن خان
بهار قنوجی بخارائی (سید...)، ملقب به
امیرالملک و متخلص به نواب. از شاعران
قرن سیزدهم هجری و مؤلف تذکرهٔ شمع
انجمن است. او راست:
کشته چشم سیه مست بتان آمده ام ...
بهار قنوجی بخارائی (سید...)، ملقب به
امیرالملک و متخلص به نواب. از شاعران
قرن سیزدهم هجری و مؤلف تذکرهٔ شمع
انجمن است. او راست:
کشته چشم سیه مست بتان آمده ام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ وْ وا ] (اِخ) میر نواب بنارسی،
فرزند حکیم سیدعلی خان مرشدآبادی. از
پارسی گویان هند است و به پارسی و اردو
اشعار دارد. او راست:
ما قبله جز آن ابروی خمدار نداریم
با مسجد و بتخانه سروکار نداریم
هر فتنه ...
فرزند حکیم سیدعلی خان مرشدآبادی. از
پارسی گویان هند است و به پارسی و اردو
اشعار دارد. او راست:
ما قبله جز آن ابروی خمدار نداریم
با مسجد و بتخانه سروکار نداریم
هر فتنه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ وّ) [ ع . ] 1 - (ص .) بسیار نیابت کننده . 2 - (اِ.) عنوانی که در زمان صفویه
و قاجار به شاهزادگان اطلاق می شد.
و قاجار به شاهزادگان اطلاق می شد.