nesnas - نسناس
The entry is a dictionary list for the word nesnas - نسناس
نسناس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ / نِ ] (ع اِ) دیو مردم. (مهذب
الاسماء) (منتهی الارب) (از السامی) (انجمن
آرا) (دهار) (ناظم الاطباء). غول. (ناظم
الاطباء). جانوری بود چهارچشم سرخ روی
درازبالا سبزموی، در حد هندوستان، چون
گوسفند بود، او ...
الاسماء) (منتهی الارب) (از السامی) (انجمن
آرا) (دهار) (ناظم الاطباء). غول. (ناظم
الاطباء). جانوری بود چهارچشم سرخ روی
درازبالا سبزموی، در حد هندوستان، چون
گوسفند بود، او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ نَ ] (ع اِ) سیر. رفتار. نشان. (منتهی
الارب) (آنندراج). گویند: قَطَعَ اللََّه نسناسَه؛ أی
سیره و اثره. (منتهی الارب). سیره. (اقرب
الموارد)؛ قطع کند خدا سیر و اثر و نشان او را.
(ناظم الاطباء). || ...
الارب) (آنندراج). گویند: قَطَعَ اللََّه نسناسَه؛ أی
سیره و اثره. (منتهی الارب). سیره. (اقرب
الموارد)؛ قطع کند خدا سیر و اثر و نشان او را.
(ناظم الاطباء). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نَ یا نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جانوری افسانه ای شبیه به انسان که هیکلی ترسناک
دارد. 2 - غول . 3 - (عا.) آدم بدهیبت و بدجنس . 4 - میمون آدم نما.
دارد. 2 - غول . 3 - (عا.) آدم بدهیبت و بدجنس . 4 - میمون آدم نما.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
نَسْنَاسٌ
мн. نَسَانِيسُ
1) фольк. Наснас (одноногий человек)
2) обезьяна