musi - موصی
The entry is a dictionary list for the word musi - موصی
موصی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) وصیت کننده و آنکه
وصیت میکند. (از ناظم الاطباء). وصیت گذار.
وصیت کننده. آنکه وصیت کرده. (یادداشت
مؤلف). وصیت کننده. و شرط است در آن
کمال، عقل، رفع حجر و بلوغ. وصیت مجنون
و سکران و آنکه ...
وصیت میکند. (از ناظم الاطباء). وصیت گذار.
وصیت کننده. آنکه وصیت کرده. (یادداشت
مؤلف). وصیت کننده. و شرط است در آن
کمال، عقل، رفع حجر و بلوغ. وصیت مجنون
و سکران و آنکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ صا ] (ع ص) وصیت کرده شده.
(ناظم الاطباء).
- موصی الیه؛ موصی له. وصی. (یادداشت
لغت نامه). رجوع به ترکیب موصی له شود.
- موصی به؛ ترکه و هرچیز که دربارهٔ ...
(ناظم الاطباء).
- موصی الیه؛ موصی له. وصی. (یادداشت
لغت نامه). رجوع به ترکیب موصی له شود.
- موصی به؛ ترکه و هرچیز که دربارهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ وَصْ صا ] (ع ص)
اندرزکرده شده. (ناظم الاطباء).
|| وصیت کرده شده. (از غیاث) (آنندراج).
رجوع به موصی [ صا ] شود.
اندرزکرده شده. (ناظم الاطباء).
|| وصیت کرده شده. (از غیاث) (آنندراج).
رجوع به موصی [ صا ] شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(صا) [ ع . ] (اِمف .) کسی که به او وصیت و سفارش شده ، وصیت کرده شده .