muğayyer - مغیر
The entry is a dictionary list for the word muğayyer - مغیر
مغیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) جیش مغیر؛ لشکر
غارت کننده. (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). غارت کننده. (غیاث):
که حرم با هرچه دارم گو بگیر
تا نگیرد حاصل من هر مغیر.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص ۴۰۲).
این جوان زین جرم ضال ...
غارت کننده. (منتهی الارب) (از ناظم
الاطباء). غارت کننده. (غیاث):
که حرم با هرچه دارم گو بگیر
تا نگیرد حاصل من هر مغیر.
مولوی (مثنوی چ رمضانی ص ۴۰۲).
این جوان زین جرم ضال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ غَ یْ یَ ] (ع ص) از حالی به حالی
برگردانیده شده. (آنندراج) (از منتهی الارب).
دیگرگون و از حالی به حالی برگشته. (ناظم
الاطباء): اگرچه موارد راحات به
جراحات ضمیر مکدر بود و چهرهٔ مورد ...
برگردانیده شده. (آنندراج) (از منتهی الارب).
دیگرگون و از حالی به حالی برگشته. (ناظم
الاطباء): اگرچه موارد راحات به
جراحات ضمیر مکدر بود و چهرهٔ مورد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ غَ یْ یِ ] (ع ص) تغییردهنده.
دیگرگون کننده. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد):
{/Bذََلِکَ بِأَنَّ اَللََّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهََا
عَلی ََ قَوْمٍ حَتََّی یُغَیِّرُوا مََا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللََّهَ
سَمِیعٌ ...
دیگرگون کننده. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد):
{/Bذََلِکَ بِأَنَّ اَللََّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهََا
عَلی ََ قَوْمٍ حَتََّی یُغَیِّرُوا مََا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللََّهَ
سَمِیعٌ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) شیر که در آن سرخی خون
باشد. (منتهی الارب). شیر به خون آمیخته.
(ناظم الاطباء). شیر سرخ به خون آمیخته. (از
اقرب الموارد). || آب داده. (آنندراج). با
باران آب داده. (ناظم الاطباء).
باشد. (منتهی الارب). شیر به خون آمیخته.
(ناظم الاطباء). شیر سرخ به خون آمیخته. (از
اقرب الموارد). || آب داده. (آنندراج). با
باران آب داده. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ غَ یَّ) [ ع . ] (اِمف .) تغییر داده شده ، دیگرگون گشته ، از حالی به حالی شده
.
.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ غَ یِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تغییر دهنده ، دیگرگون شونده ، قابل تغییر. 2 - بی
ثبات ، بی دوام .
ثبات ، بی دوام .