müğ - مغ
The entry is a dictionary list for the word müğ - مغ
مغ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ / مَ ] (ص، اِ) گبر آتش پرست باشد از
ملت ابراهیم . (لغت فرس چ اقبال ص ۲۲۴).
آتش پرست را گویند. (فرهنگ جهانگیری)
(برهان). آتش پرست و مغان جمع آن.
(فرهنگ رشیدی). طایفه ای از پارسیان را که ...
ملت ابراهیم . (لغت فرس چ اقبال ص ۲۲۴).
آتش پرست را گویند. (فرهنگ جهانگیری)
(برهان). آتش پرست و مغان جمع آن.
(فرهنگ رشیدی). طایفه ای از پارسیان را که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ص) ژرف که به تازی عمیق گویند.
(فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی)
(آنندراج). گود. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): این بیماری چند گونه بود یک
گونه بر پوست سر بود و دور و مغ نبود و دیگر
مغ تر ...
(فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی)
(آنندراج). گود. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا): این بیماری چند گونه بود یک
گونه بر پوست سر بود و دور و مغ نبود و دیگر
مغ تر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِ) مخفف میغ است و آن بخاری
است تیره و ملاصق زمین. (برهان) (آنندراج).
میغ و ابر. (ناظم الاطباء).
است تیره و ملاصق زمین. (برهان) (آنندراج).
میغ و ابر. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) دهی از بخش سرباز شهرستان
ایرانشهر است و ۱۵۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
ایرانشهر است و ۱۵۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).