muarrik - معرق
The entry is a dictionary list for the word muarrik - معرق
معرق Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
terletici
Arapça - Türkçe sözlük
مُعَرِّق
terletici
Anlamı: terlemeye sebep olan
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ رْ رَ ] (ع ص) می به آب آمیخته.
(مهذب الاسماء). شراب رگ دار از آب.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
شراب آمیخته با اندکی آب. (ناظم الاطباء). و
رجوع به مُعرَق شود. || مرد ...
(مهذب الاسماء). شراب رگ دار از آب.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
شراب آمیخته با اندکی آب. (ناظم الاطباء). و
رجوع به مُعرَق شود. || مرد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ رْ رِ ] (ع ص) که عرق آرد.
خوی آور. خوی انگیز. خوی زا. عرق زا.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| دارویی که رطوبتهای رقیق را از عروق و
باقی اعضا تحریک و به سمت ...
خوی آور. خوی انگیز. خوی زا. عرق زا.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| دارویی که رطوبتهای رقیق را از عروق و
باقی اعضا تحریک و به سمت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رَ ] (ع ص) شراب معرق؛ شراب
رگ دار از آب. (از منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). شراب آمیخته با اندکی
آب. (ناظم الاطباء). و رجوع به مُعَرَّق شود.
|| کسی که در کَرَم ...
رگ دار از آب. (از منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). شراب آمیخته با اندکی
آب. (ناظم الاطباء). و رجوع به مُعَرَّق شود.
|| کسی که در کَرَم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رِ ] (ع ص) گشن اصیل و نجیب.
(منتهی الارب) (آنندراج). اصیل و نجیب از
مردم و اسب. (از اقرب الموارد).
(منتهی الارب) (آنندراج). اصیل و نجیب از
مردم و اسب. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رَ ] (ع مص) باز کردن و خوردن
گوشتی را که بر استخوان باشد. (از منتهی
الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || رفتن. (از منتهی الارب)
(آنندراج). و رجوع به عَرق ...
گوشتی را که بر استخوان باشد. (از منتهی
الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || رفتن. (از منتهی الارب)
(آنندراج). و رجوع به عَرق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ عَ رَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - مرد لاغر. 2 - شرابی که با اندکی آب آمیخته شده
باشد. 3 - در فارسی ، نوعی کاشی که از قطعات ریز به اشکال مختلف ساخته شده باشد.
باشد. 3 - در فارسی ، نوعی کاشی که از قطعات ریز به اشکال مختلف ساخته شده باشد.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُعَرّق: مُجَزّع
veined, veiny, grained, marbled; variegated, dappled, streaked, spotted
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُعَرّق: مُسَبّبٌ لِلْعَرَق
sudorific, sudatory, diaphoretic, perspiratory; sweaty; sweater
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
مُعَرَّقٌ
испещрённый (про) жилками, разводами
II
مُعَرِّقٌ
потогонный