mutarraz - مطرز
The entry is a dictionary list for the word mutarraz - مطرز
مطرز Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
nakışçı
Arapça - Türkçe sözlük
مُطَرِّز
nakışçı
Anlamı: nakış yapan kimse
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَرْ رِ ] (ع ص) علمگر. نگارساز.
(منتهی الارب). آنکه جامه را علم کند.
(مهذب الاسماء). علمگر. (دهار). آن که جامه
با طراز و نگار ميسازد. (ناظم الاطباء). علم
نگار. نگارساز. آنکه جامه را نگار کند.
(يادداشت به خط مرحوم دهخدا):
هوا روی ...
(منتهی الارب). آنکه جامه را علم کند.
(مهذب الاسماء). علمگر. (دهار). آن که جامه
با طراز و نگار ميسازد. (ناظم الاطباء). علم
نگار. نگارساز. آنکه جامه را نگار کند.
(يادداشت به خط مرحوم دهخدا):
هوا روی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَرْ رَ ] (ع ص) جامهٔ با علم و
نگار. (منتهی الارب). جامهٔ منقش. (دهار).
جامهٔ با طراز و نگار. (ناظم الاطباء).
|| زينت داده شده و طراز کرده شده.
(غياث) (آنندراج). نگارين کرده. (يادداشت
به خط مرحوم دهخدا):
ور بيابم آب ...
نگار. (منتهی الارب). جامهٔ منقش. (دهار).
جامهٔ با طراز و نگار. (ناظم الاطباء).
|| زينت داده شده و طراز کرده شده.
(غياث) (آنندراج). نگارين کرده. (يادداشت
به خط مرحوم دهخدا):
ور بيابم آب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَرْ رِ ] (اِخ) ابوعمرو مطرز،
محمدبن عبدالواحدبن ابیهاشم. از ائمه لغت
و علماء نحو است. اصلا از مردم ابيورد
خراسان بود از اين جهت او را در نسبت
«باوردی» نويسند چه ابيورد را «باورد» نيز
مينامند. در دارالسلام بغداد مقام داشت. در
کسب ...
محمدبن عبدالواحدبن ابیهاشم. از ائمه لغت
و علماء نحو است. اصلا از مردم ابيورد
خراسان بود از اين جهت او را در نسبت
«باوردی» نويسند چه ابيورد را «باورد» نيز
مينامند. در دارالسلام بغداد مقام داشت. در
کسب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَرْ رِ ] (اِخ) قاسمبن زکريابن
يحيی بغدادی مکنی به ابوبکر و معروف به
مطرز (220 -305 هـ . ق.) از حفاظ حديث و
مردی ثقه و بسيار حديث بود. وی در بغداد
درگذشته است. (از الاعلام زرکلی ج ...
يحيی بغدادی مکنی به ابوبکر و معروف به
مطرز (220 -305 هـ . ق.) از حفاظ حديث و
مردی ثقه و بسيار حديث بود. وی در بغداد
درگذشته است. (از الاعلام زرکلی ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَرْ رِ ] (اِخ) محمدبن علیبن
محمد سلمی مکنی به ابوعبداللََّه مطرز. وی
مردی نحوی مقری و از اهل دمشق و اشعری
مذهب بود. او راست مقدمهٔ مطرزيه در نحو.
(الاعلام زرکلی ج7 ص162).
محمد سلمی مکنی به ابوعبداللََّه مطرز. وی
مردی نحوی مقری و از اهل دمشق و اشعری
مذهب بود. او راست مقدمهٔ مطرزيه در نحو.
(الاعلام زرکلی ج7 ص162).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُطَرَّزٌ
[mu'tʼarːaz]
adj
مُزَيَّنٌ بالخُيوطِ m brodé
◊
شَرْشَفٌ مَطَرَّزٌ — un drap brodé