mihriban - مهربان
The entry is a dictionary list for the word mihriban - مهربان
مهربان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (ص مرکب) بامحبت. بامهر.
عاطف. عطوف. (دهار). مشفق. شفیق. (منتهی
الارب). حفی. رؤوف. (ترجمان القرآن). با
مهر و دوستی. اریحی. صاحب مهر. قفی. ولی.
(منتهی الارب):
خرد پادشاهی بود مهربان
بود در رمه گرگ را چون شبان.ابوشکور.
چو ...
عاطف. عطوف. (دهار). مشفق. شفیق. (منتهی
الارب). حفی. رؤوف. (ترجمان القرآن). با
مهر و دوستی. اریحی. صاحب مهر. قفی. ولی.
(منتهی الارب):
خرد پادشاهی بود مهربان
بود در رمه گرگ را چون شبان.ابوشکور.
چو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) قصبهٔ کوچک مهربان
مرکز بخش و همچنین مرکز دهستان
آلان برآغوش از شهرستان سراب، واقع در
۳۹هزارگزی باختر سراب و ۱۴هزارگزی
جادهٔ تبریز به سراب. با ۴۵۶۸ تن سکنه. آب
آن از رودخانهٔ چاکی چای و ...
مرکز بخش و همچنین مرکز دهستان
آلان برآغوش از شهرستان سراب، واقع در
۳۹هزارگزی باختر سراب و ۱۴هزارگزی
جادهٔ تبریز به سراب. با ۴۵۶۸ تن سکنه. آب
آن از رودخانهٔ چاکی چای و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
سوسن بخش ایذهٔ شهرستان اهواز. با ۱۷۵ تن
سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن گندم و
جو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
سوسن بخش ایذهٔ شهرستان اهواز. با ۱۷۵ تن
سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن گندم و
جو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رُ ] (اِخ) مهروبان. بندری در
شمال بندر دیلم حالیه. رجوع به مهروبان
شود: هیچ بازرگانی به سیراف کشتی
نیارست آورد از بهر ایمنی، راه به کرمان یا
مهربان یا دورق و بصره اوگندند. (فارسنامهٔ
ابن البلخی ص ۱۳۶).
شمال بندر دیلم حالیه. رجوع به مهروبان
شود: هیچ بازرگانی به سیراف کشتی
نیارست آورد از بهر ایمنی، راه به کرمان یا
مهربان یا دورق و بصره اوگندند. (فارسنامهٔ
ابن البلخی ص ۱۳۶).
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
atrakcyjny; charytatywny; cichy; delikatny; dobro; dobroczynny; dobry; grzeczny; inaugurować; jawny; koleżeński; korzyść; litościwy; łagodny; łaskawy; miłosierny; miły; objawiać; odpowiedni; otwierać; otworzyć; przychylny; przyjacielski; przyjazny; publiczny; rozpocząć; rozpoczynać; szczery; urodzajny; ważny; wolny; życzliwy
mihriban - مهربان other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.