مریٖض
The entry is a dictionary list for the word مریٖض
مریٖض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) بیمار. (منتهی الارب).
کسی که او را مرض و بیماری باشد. (از اقرب
الموارد). آنکه اعتدال مزاجش از بین برود.
دردمند. رنجور. علیل. سقیم. ناتندرست.
نالان. ناخوش. رنجه. آزرده. مؤوف. معلول.
نالنده. ج، مَرضی ََ. (منتهی الارب) ...
کسی که او را مرض و بیماری باشد. (از اقرب
الموارد). آنکه اعتدال مزاجش از بین برود.
دردمند. رنجور. علیل. سقیم. ناتندرست.
نالان. ناخوش. رنجه. آزرده. مؤوف. معلول.
نالنده. ج، مَرضی ََ. (منتهی الارب) ...