güşmal - گوشمال
The entry is a dictionary list for the word güşmal - گوشمال
گوشمال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمص مرکب) گوش تاب. فشار
که به گوش دهند تا درد کند. (یادداشت
مؤلف). || مجازاً تأدیب خصوصاً تأدیب
استاد مر شاگرد را که گوش وی بمالد تا سرخ
شود. (ناظم الاطباء). تنبیه. سیاست : و ...
که به گوش دهند تا درد کند. (یادداشت
مؤلف). || مجازاً تأدیب خصوصاً تأدیب
استاد مر شاگرد را که گوش وی بمالد تا سرخ
شود. (ناظم الاطباء). تنبیه. سیاست : و ...