Gezend - گزند
The entry is a dictionary list for the word Gezend - گزند
گزند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ زَ ] (اِ) پهلوی ویزند (حیف،
غصه، غم) پارسی جدید گوزند، گزند (شکل
جنوب غربی) بزندی (شکل شمال غربی)
ایرانی باستان احتمالاً وی -جنتی ، از گن (زدن). (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). آسیب و
آفت ...
غصه، غم) پارسی جدید گوزند، گزند (شکل
جنوب غربی) بزندی (شکل شمال غربی)
ایرانی باستان احتمالاً وی -جنتی ، از گن (زدن). (حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). آسیب و
آفت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ زَ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان تمن بخش میرجاوهٔ شهرستان
زاهدان، واقع در ۴۳۰۰۰گزی جنوب باختری
میرجاوه و ۶۰۰۰گزی باختر راه فرعی
میرجاوه به خاش. دارای ۵۰ تن سکنه است.
(از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۸).
دهستان تمن بخش میرجاوهٔ شهرستان
زاهدان، واقع در ۴۳۰۰۰گزی جنوب باختری
میرجاوه و ۶۰۰۰گزی باختر راه فرعی
میرجاوه به خاش. دارای ۵۰ تن سکنه است.
(از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ زَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند،
واقع در ۸۹هزارگزی جنوب خاوری درمیان
و ۱۴هزارگزی شمال طبس چشمه. هوای آن
گرم و دارای ۵ تن سکنه است. آب آنجا از
قنات تأمین میشود ...
طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند،
واقع در ۸۹هزارگزی جنوب خاوری درمیان
و ۱۴هزارگزی شمال طبس چشمه. هوای آن
گرم و دارای ۵ تن سکنه است. آب آنجا از
قنات تأمین میشود ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
krzywda; krzywdzić; naruszać; skrzywdzić; szkoda; szkodzić; ujma; uszczerbek; uszkadzać; zło