ferhal - فرخال
The entry is a dictionary list for the word ferhal - فرخال
فرخال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (ص) همان فرخاک است.
(آنندراج). به معنی فرخاک که مویی باشد
بی حرکت و بی شکن و فروهشته. (از برهان).
سبط. خلاف جعد. فرخار. خوار. (یادداشت
به خط مؤلف):
سرو سیمین تو را در مشک تر
زلف فرخالت ز سر ...
(آنندراج). به معنی فرخاک که مویی باشد
بی حرکت و بی شکن و فروهشته. (از برهان).
سبط. خلاف جعد. فرخار. خوار. (یادداشت
به خط مؤلف):
سرو سیمین تو را در مشک تر
زلف فرخالت ز سر ...