Taşt - طشت
The entry is a dictionary list for the word Taşt - طشت
طشت Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
el tası; küvet
Arapça - Türkçe sözlük
طَشْت
1. el tası
Anlamı: elde kullanılan tas
2. küvet
Anlamı: içinde bazı şeyler veya el yıkanan kap
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
الوسيط
(الطشت): الطست. (مع) تشت. (ج) طشوت.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
طَشْت [مفرد]: ج طُشوت: طَسْت؛ إناء كبير مستدير من نُحاس أو نحوه يستعمل للغسيل "غسل يدَه في الطَّشت- اشترت الفتاةُ طَشْتًا من النُّحاس".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (معرب، اِ) لغتی است در طست.
(اقرب الموارد). ابوعبیده گوید: فارسی است.
ثعالبی گفته که فارسی و معرب است، معرب
تشت معروف. (غیاث اللغات) (آنندراج).
لگن. (دهار). لقن. (دهار). مُعرب است. لگن.
(اقرب الموارد). ابوالایس. ابوکامل.
(المرصع). ابومالک. (المرصع) (السامی فی
الاسامی): ...
(اقرب الموارد). ابوعبیده گوید: فارسی است.
ثعالبی گفته که فارسی و معرب است، معرب
تشت معروف. (غیاث اللغات) (آنندراج).
لگن. (دهار). لقن. (دهار). مُعرب است. لگن.
(اقرب الموارد). ابوالایس. ابوکامل.
(المرصع). ابومالک. (المرصع) (السامی فی
الاسامی): ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) آبهای دریاچهٔ بختگان
فارس بواسطهٔ دو تنگهٔ پیچاپیچ به دریاچهٔ
دیگری موسوم به نرگس یا طشت متصل
میشود. (جغرافیای طبیعی کیهان ص ۹۰).
فارس بواسطهٔ دو تنگهٔ پیچاپیچ به دریاچهٔ
دیگری موسوم به نرگس یا طشت متصل
میشود. (جغرافیای طبیعی کیهان ص ۹۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(طَ) (اِ.) = تشت : 1 - ظرفی گود و بزرگ و گرد ویژة رخت شویی . 2 - یکی از لوازم
آتشگاه . 3 - نوعی از آلات موسیقی .
آتشگاه . 3 - نوعی از آلات موسیقی .