سخنشناس
The entry is a dictionary list for the word سخنشناس
سخنشناس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سُ خَ شِ ] (نف مرکب)
شناسندهٔ سخن. سخندان. سخن سنج.
ادیب :
سخن شناسان بر جود او شدید یقین
کجا یقین بود آنجا بکار نیست
گمان.فرخی.
دانی که من آن سخن شناسم
کَابیات نو از کهن شناسم.نظامی.
چو بشنوی سخن ...
شناسندهٔ سخن. سخندان. سخن سنج.
ادیب :
سخن شناسان بر جود او شدید یقین
کجا یقین بود آنجا بکار نیست
گمان.فرخی.
دانی که من آن سخن شناسم
کَابیات نو از کهن شناسم.نظامی.
چو بشنوی سخن ...