Seyr - سیر
The entry is a dictionary list for the word Seyr - سیر
سیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
sarımsak
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (ع اِمص) گشت. تفرج. گردش.
سفر و سیاحت. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح
صوفیان) بر دو معنی اطلاق میشود: یکی سیر
الی اللََّه و دیگری سیر فی اللََّه. سیر الی اللََّه
نهایت دارد و آن این است ...
سفر و سیاحت. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح
صوفیان) بر دو معنی اطلاق میشود: یکی سیر
الی اللََّه و دیگری سیر فی اللََّه. سیر الی اللََّه
نهایت دارد و آن این است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (ع مص) رفتن و رفتار. (غیاث
اللغات) (آنندراج). رفتن. (المصادر زوزنی)
(دهار) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی
ص ۶۰). گردش :
عطاردی است زحل سرزبان خامهٔ او
که وقت سیرش خورشید یار میسازد.
خاقانی.
از پای برهنه چه ...
اللغات) (آنندراج). رفتن. (المصادر زوزنی)
(دهار) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی
ص ۶۰). گردش :
عطاردی است زحل سرزبان خامهٔ او
که وقت سیرش خورشید یار میسازد.
خاقانی.
از پای برهنه چه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص) پهلوی «سر»، زباکی «سر»
(راضی، خشنود). (از حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نقیض گرسنه. (برهان). مقابل گرسنه.
(آنندراج):
بساکسا که بره است و فرخشه بر خوانش
و بس کسا که جوین نان همی نیابد سیر.
رودکی.
یکی صمصام فرعون ...
(راضی، خشنود). (از حاشیهٔ برهان قاطع چ
معین). نقیض گرسنه. (برهان). مقابل گرسنه.
(آنندراج):
بساکسا که بره است و فرخشه بر خوانش
و بس کسا که جوین نان همی نیابد سیر.
رودکی.
یکی صمصام فرعون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع اِ) جِ سیرت. عادتها. خصلتها.
(غیاث) (فرهنگ رشیدی):
ای نه جمشید و به صدر اندر جمشیدسیر
ای نه خورشید و به بزم اندر خورشیدفعال.
فرخی.
بی فضایل سیر تو نتوانند گرفت
هر کجا آب نباشد نتوان کرد شناه.فرخی.
داند ...
(غیاث) (فرهنگ رشیدی):
ای نه جمشید و به صدر اندر جمشیدسیر
ای نه خورشید و به بزم اندر خورشیدفعال.
فرخی.
بی فضایل سیر تو نتوانند گرفت
هر کجا آب نباشد نتوان کرد شناه.فرخی.
داند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان
باراندوزچای بخش حومهٔ شهرستان ارومیه.
دارای ۱۲۶ تن سکنه. آب آن از چشمه و
قنات. محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات.
شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی
آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ...
باراندوزچای بخش حومهٔ شهرستان ارومیه.
دارای ۱۲۶ تن سکنه. آب آن از چشمه و
قنات. محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات.
شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی
آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان کوهپایهٔ
بخش ریوش شهرستان کاشمر. دارای ۱۵۰۱
تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا
غلات، میوجات و عناب. شغل اهالی زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
بخش ریوش شهرستان کاشمر. دارای ۱۵۰۱
تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا
غلات، میوجات و عناب. شغل اهالی زراعت
است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است جزء دهستان آتش بیک
بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای ۷۷۳
تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه.
محصول آنجا غلات، حبوبات، پنبه. شغل
اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۴).
بخش سراسکند شهرستان تبریز. دارای ۷۷۳
تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه.
محصول آنجا غلات، حبوبات، پنبه. شغل
اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ
جغرافیائی ایران ج ۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) گیاهی است از تیرة سوسنی ها، علفی و پیازدار که شامل برگ های باریک
دراز است . قسمت مورد استفادة آن همان قسمت غده های زیرزمینی وی است . برای سیر در
تداوی اثر ضدعفونی کننده و اشتهاآور و ضد کرم و کم کنندة فشار خون ذکر شده است . به
علت وجود مادة گوگرددار در اسانس سیر بوی بدی از آن استشمام می شود. ؛ ~در لوزینه
نهادن کنایه از: فریب دادن . ؛ از ~تا پیاز کنایه از: همه چیز، تمام یک مطلب با
جزییات آن .
دراز است . قسمت مورد استفادة آن همان قسمت غده های زیرزمینی وی است . برای سیر در
تداوی اثر ضدعفونی کننده و اشتهاآور و ضد کرم و کم کنندة فشار خون ذکر شده است . به
علت وجود مادة گوگرددار در اسانس سیر بوی بدی از آن استشمام می شود. ؛ ~در لوزینه
نهادن کنایه از: فریب دادن . ؛ از ~تا پیاز کنایه از: همه چیز، تمام یک مطلب با
جزییات آن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(سَ یا س ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) راه رفتن ، گردش کردن . 2 - (اِمص .) رفتار، گردش
، حرکت .
، حرکت .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (ص .) 1 - کسی که معده اش از غذا پُر است . 2 - بیزار، متنفر. 3 - رنگ
تند.
تند.