Zâc - زاج
The entry is a dictionary list for the word Zâc - زاج
زاج Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
zaç
Arapça - Türkçe sözlük
زَاج
zaç
Anlamı: kükürtle demir birleşmelerinden biri
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، اِ) زن نوزای. (شرفنامهٔ منیری).
زن نوزائیده. (برهان). نفساء:
دلیری که ترسد ز پیکان تیر
زن زاج خوانش مخوانش دلیر.
ابوالمؤیدبلخی.
و آن را زاچ و زچه نیز خوانند. (شرفنامهٔ
منیری) (برهان) (آنندراج). و رجوع به زاچ و
زچه در لغت نامه ...
زن نوزائیده. (برهان). نفساء:
دلیری که ترسد ز پیکان تیر
زن زاج خوانش مخوانش دلیر.
ابوالمؤیدبلخی.
و آن را زاچ و زچه نیز خوانند. (شرفنامهٔ
منیری) (برهان) (آنندراج). و رجوع به زاچ و
زچه در لغت نامه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(معرب، اِ) فارسی معرب است و آن را
شب یمانی نیز گویند و در ساختن مرکب بکار
برند. (لسان العرب). زاج، زاک، معرب است و
آن انواع است. (منتهی الارب). فارسی معرب
است. (المعرب جوالیقی).
معرب زاک است که بهندی پهنگری گویند.
(غیاث اللغات). حمداللََّه ...
شب یمانی نیز گویند و در ساختن مرکب بکار
برند. (لسان العرب). زاج، زاک، معرب است و
آن انواع است. (منتهی الارب). فارسی معرب
است. (المعرب جوالیقی).
معرب زاک است که بهندی پهنگری گویند.
(غیاث اللغات). حمداللََّه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) لقب احمدبن منصور حنظلی
(محدّث) است. (تاج العروس) (منتهی
الارب). و رجوع به احمدبن منصور شود.
(محدّث) است. (تاج العروس) (منتهی
الارب). و رجوع به احمدبن منصور شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ معر. ] (اِ.) معرب زاگ ؛ جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز،
سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.
سیاه ، که مزة آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود.
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
زَاجٌ
купорос; ابيض زاج цинковый (белый) купорос; ازرق زاج медный (синий) купорос; اخضر زاج железный (зеленый) купорос; زاج زيت ال серная кислота , купоросное масло