Ricâl - رجال
The entry is a dictionary list for the word Ricâl - رجال
رجال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِ) عنکبوت و مگس گیر، از
فرهنگ دساتیر نقل شده، و در برهان به زای
معجمه آورده همانا سهو کرده. (انجمن آرا)
(آنندراج). و رجوع به زجال در برهان شود.
فرهنگ دساتیر نقل شده، و در برهان به زای
معجمه آورده همانا سهو کرده. (انجمن آرا)
(آنندراج). و رجوع به زجال در برهان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع اِ) جِ رَجُل. (ترجمان
جرجانی ترتیب عادل ص ۵۱) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). جِ رجل. بمعنی مردان.
(غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (آنندراج).
|| جِ رِجْل. (ناظم الاطباء). || جِ راجل.
(منتهی ...
جرجانی ترتیب عادل ص ۵۱) (ناظم الاطباء)
(اقرب الموارد). جِ رجل. بمعنی مردان.
(غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (آنندراج).
|| جِ رِجْل. (ناظم الاطباء). || جِ راجل.
(منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُجْ جا ] (ع ص) جِ راجل. (المنجد)
(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جِ راجل،
پیاده، خلاف فارِس. (آنندراج).
(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جِ راجل،
پیاده، خلاف فارِس. (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ج جا ] (ع اِ) جِ رَجُل. (منتهی
الارب). رجوع به رَجُل شود || جِ رَجِل.
(منتهی الارب). رجوع به رجل شود. || جِ
رَجَل. (منتهی الارب). رجوع به رَجَل شود.
الارب). رجوع به رَجُل شود || جِ رَجِل.
(منتهی الارب). رجوع به رجل شود. || جِ
رَجَل. (منتهی الارب). رجوع به رَجَل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) احمدبن ابی الرجال. مورخ
و فقیه و شاعر از طایفهٔ زیدیهٔ یمن بود. از
بزرگان حدیث روایت شنید. کتاب
«مطلع البدور و مجمع البحور» از اوست و در
آن شرح حال نزدیک به ۱۳۰۰ تن از رجال ...
و فقیه و شاعر از طایفهٔ زیدیهٔ یمن بود. از
بزرگان حدیث روایت شنید. کتاب
«مطلع البدور و مجمع البحور» از اوست و در
آن شرح حال نزدیک به ۱۳۰۰ تن از رجال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) علی بن ابی رجل، مکنی به
ابوالحسن. منجم نامی. او مدتی در تونس
زندگی کرد. او همان ابوالحسن مغربی است که
در زمان شرف الدولهٔ بویهی تحت نظر ابوسهل
ویجن فلکی در بغداد رصدی گرفتند. ...
ابوالحسن. منجم نامی. او مدتی در تونس
زندگی کرد. او همان ابوالحسن مغربی است که
در زمان شرف الدولهٔ بویهی تحت نظر ابوسهل
ویجن فلکی در بغداد رصدی گرفتند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَجْ جا ] (اِخ) نام ابن عنقوه که با
گروه بنی حنیفه بخدمت آن حضرت (ص)
برسولی آمد و سپس مرتد گردید و پیرو
مسیلمة کذاب گشت و در جنگ یمامة کشته
شد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
گروه بنی حنیفه بخدمت آن حضرت (ص)
برسولی آمد و سپس مرتد گردید و پیرو
مسیلمة کذاب گشت و در جنگ یمامة کشته
شد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Ricâl - رجال other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.