raı - راعی

The entry is a dictionary list for the word raı - راعی
راعی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ع ص، اِ) شبان. (فرهنگ نظام)
(مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمهٔ علامهٔ
تهذیب عادل بن علی) (از المنجد). شبان یعنی
چرانندهٔ چهارپایان. (آنندراج) (غیاث
اللغات). چراننده. چوپان. ج، رعاة، رعاء و
رعیان. (منتهی الارب): ملک معظم
اتابک اعظم محمدبن الاتابک السعید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) نام یکی از ستارگان ثابت.
ابوریحان بیرونی در ضمن بحث در نامها و
احوال ستارگان ثابت گوید: و برپای
قیقاوس ستاره ای است او را شبان خوانند و
سگ او ستاره یی است میان دوپای قیقاوس و
گوسپندان آن ستارگانند که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) رئیس فرقه ای از یهود. (مفاتیح
العلوم خوارزمی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) نام شاعری. (منتهی الارب). نام
شاعری نصرانی بود. (از اقرب الموارد). نام
شاعری عرب، دیوان او را ابوسعید سکری و
ابوعمر و شیبانی و اصمعی گرد کرده اند. (از
الفهرست ابن الندیم). ابوجندل هوازنی. شاعر
بزرگی است از سخن سرایان نامی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) اسکندرانی. لقب علی بن مظفربن
ابراهیم کندی اسکندرانی نحوی که حاجی
خلیفه آن را در ذیل «تذکرة الراعی» ذکر کرده
ولی ظاهراً لقب این شخص «وداعی» است.
رجوع به علاءالدین بن مظفر در همین
لغت نامه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) اندلسی غرناطی قاهری.
محمدبن محمدبن محمدبن اسماعیل، که در
سال ۷۸۲ هـ . ق. در غرناطه به دنیا آمد او در
سال ۸۲۵ هـ . ق. به حج رفت و از آنجا به
قاهره آمد و در آن شهر مسکن گزید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ع . ] (اِفا.) 1 - چرانندة گله . 2 - پشتیبان ، نگهبان . 3 - حاکم ، والی .

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.