Râşî - راشی
The entry is a dictionary list for the word Râşî - راشی
راشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) بژیشهٔ کنجد در روغن نشسته.
(مهذب الاسماء). ارده. و رجوع به ارده و
بژیشه و بزیشه شود.
(مهذب الاسماء). ارده. و رجوع به ارده و
بژیشه و بزیشه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) پاره ده. پاره دهنده. رشوه ده.
رشوه دهنده، مقابل مرتشی یعنی رشوه خوار و
رشوه گیر. (از یادداشت مؤلف). پاره دهنده، و
فی الحدیث: لعن اللََّه الراشی و المرتشی و
الرائش یعنی دهنده و گیرنده و سعی کننده در
میان آنها. ...
رشوه دهنده، مقابل مرتشی یعنی رشوه خوار و
رشوه گیر. (از یادداشت مؤلف). پاره دهنده، و
فی الحدیث: لعن اللََّه الراشی و المرتشی و
الرائش یعنی دهنده و گیرنده و سعی کننده در
میان آنها. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ع . ] (اِفا.) رشوه دهنده و رشوه گیرنده . راشیتیسم [ فر. ] (اِ.) عارضة نرم شدن
استخوان های بدن که بر اثر کمبود ویتامین D و کمبود املاح کلسیم در بدن حاصل می
شود.
استخوان های بدن که بر اثر کمبود ویتامین D و کمبود املاح کلسیم در بدن حاصل می
شود.