Haşîş - حشیش
The entry is a dictionary list for the word Haşîş - حشیش
حشیش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (ع اِ) گیاه خشک. (دهار)
(مهذب الاسماء). گیاه خشک و شبیه به
خشک شده نباتیست که بر روی زمین پهن
نبوده باساق باشد و بحد ثمنش نرسد. اصار.
ایصر. تن. || در استعمال شعرای ...
(مهذب الاسماء). گیاه خشک و شبیه به
خشک شده نباتیست که بر روی زمین پهن
نبوده باساق باشد و بحد ثمنش نرسد. اصار.
ایصر. تن. || در استعمال شعرای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حصن بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در
۳۵هزارگزی باختر زرند و ۹هزارگزی جنوب
راه مالرو زرند به بافق. ناحیه ای است واقع در
جلگه، معتدل. دارای ۶۵ تن سکنه میباشد.
فارسی زبانند. از قنات ...
حصن بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در
۳۵هزارگزی باختر زرند و ۹هزارگزی جنوب
راه مالرو زرند به بافق. ناحیه ای است واقع در
جلگه، معتدل. دارای ۶۵ تن سکنه میباشد.
فارسی زبانند. از قنات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شَ ] (اِخ) ابن حرقوص بن
مازن مالک بن عمربن تمیم. (لباب الانساب
سمعانی) (ابن اثیر).
مازن مالک بن عمربن تمیم. (لباب الانساب
سمعانی) (ابن اثیر).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شَ ] (اِخ) ابن عدی بن عامر از
قبیلهٔ کنانة است. (لباب الانساب).
قبیلهٔ کنانة است. (لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شَ ] (اِخ) ابن عمران. از قبیلهٔ
تمیم بطنی از یربوع بن حنظله. (لباب
الانساب).
تمیم بطنی از یربوع بن حنظله. (لباب
الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ شَ ] (اِخ) ابن هلال بن حرث بن
رزاخ از قبیلهٔ بجیلة. (لباب الانساب).
رزاخ از قبیلهٔ بجیلة. (لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گیاه خشک . 2 - بنگ ؛ سرشاخه های گل دار گیاه شاهدانه که پس
از خشک کردن و آماده کردن به طرق مخصوص آن را به صورت جویدن یا تدخین مورد استفاده
قرار می دهند.
از خشک کردن و آماده کردن به طرق مخصوص آن را به صورت جویدن یا تدخین مورد استفاده
قرار می دهند.
Next Words
Words according to the Latin alphabet.